مطالب تحقیقی

هر چیزی که شما نیاز دارید.با هزینه یه صلوات

مطالب تحقیقی

هر چیزی که شما نیاز دارید.با هزینه یه صلوات

مطالب تحقیقی

سلام.
امیدوارم از مطالب وبلاگم خوشتون بیاد این مطالب صرفا جهت کمک به اون دسته آدم های است که در فکر تحقیق و مطالعه هستند.
اگه مطالب به شما کمک کرد لطفا در جهت پیشرفت وب نظر بگذارید.خوش آمدید.....

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

جایگاه شورا از دیدگاه اسلام

پنجشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۷ ب.ظ

مقدمه

پس از چند دهه بحران و آشفتگی در تمامی ابعاد سیاسی, اجتماعی, فرهنگیاقتصادی, نظامی و... که با دخالت قدرت‌های بیگانه آغاز و با قدرت طلبی وجهالت احزاب و گروهای داخلی ادامه یافت, اینک به فضل خداوند با پشت سرگذاشتن بحران‌های کمر شکن, مردم مسلمان افغانستان, فصل جدیدی را به تجربهنشسته است.

قانوناساسی کشور, تدوین و تصویب شده و جمهوری اسلامی بر اساس قانون اساسی شکلیافته و دولت قانونی برخاسته از آرای آزاد و مستقل ملت روی کار آمده استامیدها و آرزوها دو باره در دل میلیون‌ها انسان مظلوم و محروم جوانهزده،.گام بعدی که باید با وحدت و همبستگی ملی برداشته شود, انتخابنمایندگان برای تشکیل«شورای ملی» است که با انشا الله ملت فهیم و با تجربهافغانستان, با آگاهی و هوشیاری کامل, این گام را نیز به خوبی بر خواهدداشت.

انتخابات«شورای ملی» و تشکیل قوة مقننه، یکی از مهم‌ترین و اساسی ترین مسأله درسطح ملی و بین المللی است که در فرایند حاکمیت و قانونمند شدن کشور، نقشعمده و حیاتی دارد, زیرا دولت مقتدر مردم سالار, آنگاه تحقق پیدا خواهدنمود, که کابینه آن، با رای و نظر نمایندگان واقعی مردم, یعنی «شورای ملی»تشکیل وعملکرد آن همواره تحت نظارت آن شورا قرار داشته باشد. در حقیقتدولت اسلامی افغانستان, مجری قوانینی که توسط «شورای ملی» به تصویب می رسد.

انتخابات«شورایملی» از این جهت اهمیت دارد که در قانون اساسی, فصل پنجم, ماده هشتاد ویکم, این شورا عالی ترین ارگان و مظهر ارادة مردم شناخته شده است، «شورایملی دولت جمهوری اسلامی افغانستان به حیث عالی ترین ارگان تقنینی, مظهراراده مردم آن است و از قاطبة ملت نمایندگی می کند»[1]

باتوجه به این که در آستانة انتخابات شورای ملی قرار داریم و از آنجا کهمردم افغانستان, مؤمن و معتقد به اسلام می باشد, بر آن شدیم که جایگاهشورا از دیگاه اسلام را مورد بحث و بررسی قرار دهیم, تا راهکشا برای مردممسلمان ما باشد.

معنی شورا

شَور،بیرون آوردن, در اقرب الموارد آمده است، شارب العسل شوراً, استخرجه منالوقبة و اجتناه, یعنی عسل را از شکاف سنگ بیرون کرد. در لسان العرب نوشتهاست: شَور: بیرون آوردن عسل و چیدن آن از لانة زنبور عسل. در لغتنامةدهخدا, برای شَور, این معانی را ذکر نموده است: «عرضه کردن ستور را دربیع, ریاضت دادن اسبان را هنگام عرضه کردن بر خریدار, یا آزمودن تا بنگردحسن و نجابت و تک آن‌هارا, فربه شدن اسب, فربه شدن ماده شتر, هویدا کردنچیزی را»[2]

شوری: مشورت کردن, کنکاش کردن, رایزنی. در مفردات راغب آمده است: مشوره, مشاورهو تشاور, استخراج رای است با مراجعة بعضی به بعض دیگر. و یا می نویسد: شوری اسم است به معنی مشورت کردن. و به قول راغب کاری است که در آن مشورتمی کنند.

مولوی در این باره گفته است:

عقل را با عقل دیگر یار کن  ٭  امرهم شوری بخوان و کار کن

بنابر این آنچه از معنی شورا بر می آید. این است که به قول مولوی عقلای قومگردهم آمده و عقل شان را با هم جمع کنند و بهترین رای و نظر را برای بهبودجامعه استخراج نمایند, تا مجریان و دولتمردان آن را به کار گیرند و از اینطریق مردم به رفاه و آسایش رسیده و در ابعاد گوناگون سیاسی, فرهنگیاقتصادی و اجتماعی ترقی و تکامل نمایند.

پیشینة شورا

مشورترایزنی و از دیدگاه دیگران استفاده نمودن, سابقة طولانی و تاریخی داردمشورت کردن, یک اصل عقلایی، رایج و معمول در میان همه دانایان و عقلایعالم در طول تاریخ بوده است.

شورایکی از ریشه دارترین پدیده های اجتماعی، کهن ترین اصول عرفی و مقراراتسنّتی، از بارزترین شیوه‌های عقلایی در زندگی جمعی است. قدیمی ترین شیوههای مدیریت در حیات جمعی انسانها، نمودهایی از نظام شورایی را به همراهدارد، حتی مستبد ترین حکومت‌ها، سعی بر آن داشته‌اند.

قرآنکریم داستان نامه نوشتن حضرت سلیمان به ملکه سبا و مشورت کردن وی  بااطرافیان او را به صورت مشروح بیان می دارد، که در آن ملکة سبا پس ازدریافت نامة حضرت سلیمان اطرافیان خود را در جریان قرار داده و با آنان بهمشورت می پردازد: «قالَتْ یا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی أَمْرِی ما کُنْتُ قاطِعَةً أَمْراً حَتَّى تَشْهَدُونِ»(نمل/32)  گفت: ای اشراف(و ای بزرگان) نظر خود را در این امر مهم به من بازگو کنیدکه من هیچ کار مهمی را بدون حضور(ومشورت) شما انجام نداده ام.

آنچه مفسران ذیل این آیه بیان داشته اند, عبارت است از:

ابوالفتوح رازی:«از شرط مصلحت و نگاهداشت مملکت یکی مشورت است»[3]

اثنی عشری:« عدة بزرکان او سیصد و سیزده نفر بودند»[4]

کشف الحقایق: «1- باید در مصالح اجتماعی با رجال و اعاظم مشورت نمود. 2- حکومت باید مشورتی باشد, استبداد آفت حکومت است»[5]

علامهطباطبایی: «کلمه افتا به معنی اظهار نظر و فتوا است, و فتوا همان رای ونظریه است و «قطع امر» به معنای عملی کردن، تصمیم و عزم بر آن است, و کلمة«شهادت» به معنای حضور است»[6]

از این آیه مبارکه این نکات به دست می آید:

مشورت کردن در امور اجتماعی, اگر نگوییم سابقة تاریخی و طولانی دارد, لا اقل از زمان حضرت سلیمان(ع) به این سوی پیشینه دارد.

مشورت در مسایل مهم اجتماعی و عمومی, یک امر عقلایی است.

ملکة سبا تشکیلات منسجم داشته است که در آن، افراد حق رای و اظهار نظر داشته اند.

نخبگان و صاحب نظران صاحب رای، در حکومت و تشکیلات ملکة سبا وجود داشته است.

ملکة سبا, در شورای مشورتی خود, اعمال نفوذ و دخالت نمی کرده است.

رایو نظر شورای مشورتی، در حکومت ملکة سبا از جایگاه و اعتبار بالایی بر خوردار بوده است:«وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یَسْعى قالَ یامُوسى إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّیلَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ»(قصص/20)

(دراین هنگام) مردی با سرعت از دور ترین نقطة شهر(مرکز فرعونیان) آمد و گفت: ای موسی! این جمعیت(فرعونیان) برای کشتن تو, به مشورت نشسته اند, فوراً(ازشهر) خارج شو, که من از خیر خواهان تو ام.

اینآیه مبارکه که بخشی از داستان حضرت موسی(ع) است, اشراف و سران تشکیلاتفرعون, برای قتل ایشان به مشورت پرداخته اند, نشانگر این حقیقت است کهمشورت کردن و دیدگاه بزرکان و سران قوم در مسایل مهم کشوری, سابقه تاریخیدارد.

علاوه بر این, چند نکته از ظاهر این آیه مبارکه استفاده می گردد:

درحکومت فرعون, شورای مشورتی، تصمیم گیری در مسایل مهم اجتماعی، کشوری وجودداشته به عهدة(شورای مشورتی) اشراف قوم فرعون بوده است. علاوه برآن حضرتموسی(ع) در شورای مشورتی فرعون، عامل نفوذی داشته است.[7] این ائتمار و مشورت در حضور فرعون و به دستور او صورت گرفته است.[8] مردی که به موسی(ع) این خبر را آورده، در قصر فرعون حضور داشته است و ازهمان مجلس آمده بود. از آنچه گفته آمدیم، روشن شد که شورا یک عمل عقلاییاست و پیشینة تاریخی دارد.

شورا از منظر قرآن

قرآنکریم، برای شورا و مشورت کردن اهمیت و جایگاه ویژه ای قایل است. در قرآنکریم، دو بار واژة «شورا» به کار برده شده است، یکی در سوره مکی که قبل ازتشکیل حکومت اسلامی است و دیگری، در سورة مدنی است که پس از تشکیل حکومتاسلامی و بعد از جنگ احد. در سوره مکی، مشورت کردن از صفات و ویژگیهایمؤمنان بر شمرده شده است و حالت توصیفی وتشویقی دارد. در سورة مدنی، کهبعد از تشکیل حکومت است، مشورت کردن یک عمل لازم و ضروری تلقی شده و لحندستوری دارد: «وَ الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» (شوری/38) و کسانی که (ندای) پروردگارشان را پاسخ (مثبت) داده، نماز را برپا می دارند، کارهای شان بر پایة مشورت با یکدیگر است و از آنچه روزی شاندادیم انفاق می کنند.

درتفسیر مجمع البیان، ذیل این آیه آورده است:«شوری» بروزن«فعلی» از مشاورهاست، و آن عبارت است از گفتگو پیرامون موضوعی تا حق ظاهر گردد. مؤمنینهیچگاه در کارهای خود تکروی نمی کنند و با دیگران مشورت می کنند»[9]

درادامه می نویسد: «منظور این آیه انصار است که پیش از اسلام و پیش از ورودحضرت رسول(ص) به مدینه دور هم جمع شدند، مشورت کردند و سپس طبق آن عملنمودند، خداوند در این آیه آن‌ها را مدح کرده است»[10]

ولیآنچه از ظاهر آیه به دست می‌آید، این است که آیه در بارة مؤمنین است که همبه پروردگار شان پاسخ مثبت گفته اند، و هم نماز می خوانند و هم در راه خداانفاق می کنند. بنا بر این این احتمال که مقصود، انصار قبل از اسلام باشدبعید به نظر می رسد.

آنچهکه مفسران در رابطه با «مشورت» ذیل این آیه بیان داشته اند، نشانگر اینامر است که شورا جایگاه بلندی در فرهنگ دینی ما مسلمانان دارد.

تفسیر شریف لاهیجی:« وچون این معنی را حق سبحانه و تعالی در مقام مدح مؤمنین آورده، معلوم می شود که مشورت را رتبة بلند است»[11]

تفسیر اثنی عشری:«آنچه از احادیث آل عصمت و کلمات محققین مستفاد می شود، صحت این شوری در امور دنیویه است نه امور دینیه»[12]

تفسیرکشف الحقایق:«کارهای ملی و اجتماعی را باید به شوری و مشورت حل و فصل نمودو تشکیل انجمنهای محلی و ولایتی، همچنین مجالس شورا و سنا واجب شرعی است»[13]

تفسیرالمیزان:«در این جمله«و امرهم شوری بینهم» اشاره است به این که مؤمنین اهلرشدند و کاری می کنند که در واقع هم باید بکنند و در به دست آوردن واستخراج رای صحیح دقت به عمل می آورند و به این منظور به صاحبان عقلمراجعه می کنند»[14]

تفسیرمخزن العرفان:«درامورات مشورت کردن از دو جهت نیکو می نماید، یکی کاری کهبا مشورت عقلاء و دانشمندان انجام می گیرد غالباً نیکو خواهد گردید و دیگراین که به مشورت دوستی و مودّت بین مؤمنین ایجاد می گردد»[15]

تفسیرعاملی: «شور در کار به دنبال نماز و جلو از انفاق آورده شده است نشانه استبر کمال اهمیت مشورت. و چون کلمة«امر» محدود نشده است و به طور کلی گفتهشده است و به اصطلاح مطلق است، و به ظاهر شور در همة کار ها را می­فهماند»[16]

تفسیرنمونه: «مهم‌ترین مسأله اجتماعی همان اصل شوری است که بدون آن همه کارهاناقص است، یک انسان هر قدر از نظر فکری نیرومند باشد نسبت به مسایل مختلفتنها از یک یا چند بعد می نگرد و لذا ابعاد دیگر بر او مجهول می ماند، اماهنگامی که مسایل در شوری مطرح گردد، عقل‌ها، تجارب و دیدگاه‌های مختلف بهکمک هم بشتابند مسایل کاملاً پخته کم عیب و نقص می گردد و از لغزش دورتراست»[17]

تفسیر احسن الحدیث: «جملة«و امرهم شوری بینهم» حاکی از موضوعیت شوری در اسلام است»[18]

علاوهبرآنچه تا کنون در رابطه به این آیه بیان شد، با توجه به ظاهر آیه شریفه،این نکات به دست می آید: مشاوره و مشورت نمودن، از ویژگیهای مؤمنان است.

پساز پاسخ مثبت گفتن به ندای پروردگار و انجام دادن فریضة نماز،که دو عملفردی به حساب می‌آیند، مشورت کردن و تصمیم شورایی گرفتن، در رأس برنامههای اجتماعی قرار دارد.

مشورتکردن، کار ها را به صورت شورایی انجام دادن، رتبة بالاتر از انفاق ومساعدت به همنوعان دارد، زیرا در جامعه ای که امورات آن بر اساس مشورتپایه ریزی می گردد، اولین آثار و برکات آن تأمین مصالح عمومی بوده درنتیجه فقر و نا بسامانی‌های اقتصادی کاهش می یابد.

همانگونه که نماز، در بعد دینی نقش محوری دارد، مشورت در بعد اجتماعی این نقش و جایگاه را دارا می باشد: «فَبِمارَحْمَةٍمِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِلاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشاوِرْهُمْ فِی الافر عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ»(آل عمران/159)

پسبه(برکت) رحمت الهی، با آنان نرم خو(و پرمهر)شدی، و اگر تند خو و سخت دلبودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده می شدند. پس، از آنان در کذر و بر ایشانآمرزش بخواه، و در کارها با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکلکن.

اینآیه مبارکه پس از حادثة جنگ احد، که با نا فرمانی، فرار و شکست مسلمانانهمراه بود، نازل شده است، لحن کلام خطاب به رسول گرامی اسلام(ص) است.

مرحومطبرسی، در رابطه با مشورت کردن پیامبر(ص) با دیگران، در حالی که آن حضرتبی نیاز از مشورت با کسان دیگر است، زیرا که پیامبر اکرم(ص) عقل کل وکامل‌ترین انسان می باشد، چند قول را بیان داشته است:

اینکار(مشورت) برای پاک ساختن نفوس ایشان و جلب الفت، رفع کدورت و نگرانیآن‌هاست. تا بدانند که پیغمبر به قول آنها اعتماد دارد و به آراء آنهامراجعه می نماید.

تا امت در مشاورت به آن حضرت اقتدا کنند و آن را برای خود نقص و ننگ ندانند.

این کار برای تجلیل از اصحاب بوده است.

برای امتحان آنها بوده است، تا با مشورت، خیر خواه و بد اندیش را از هم باز شناسد.

این مشورت، در امور دنیا، نقشه های جنگ، کیفیت بر خورد با دشمن است، در چنین اموری کمک گرفتن و مشورت با دیگران جایز است.

آنچه از این آیه مبارکه قابل استفاده می باشد:

مشورت با مردم و شرکت دادن آنان در تصمیم گیری‌های اجتماعی، از وظایف نظام و حاکمیت اسلامی می باشد.

نظام اسلامی، نظامی مردمی و دور از استبداد است.

در نظام اسلامی، به آرا و نظرات مردم احترام گذاشته می شود.

گذشت، از متخلفین و شرکت دادن آنان در تصمیم گیری، از ویژگیهای نظام اسلامی می باشد.

پس از مشورت و تصمیم گیری در مسایل اجتماعی، در اجرای آن نباید تردید در خود راه داد.

اجرای برنامه های شورا پس از مشورت و تصمیم گیری ، به عهدة حاکمیت و نظام اسلامی قرار دارد.

«... فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما..»(بقره/233)

و اگر پدر و مادر بخواهند، با رضایت و مشاورت یکدیگر فرزندشان را زود تر از شیر بازگیرند، مرتکب گناهی نشده اند.

علاوهبر توجه به اهمّیّت و نقش مشورت در مسائل مختلف، به ویژه مسائل اساسی, مهمو پیچیده اجتماعى که افراد، به تنهایى، از شناخت همه زوایاى آنناتوان‏اند، در مسایل خانوادگی نیز مشورت جایگاه ویژه دارد.

دراین آیه مبارکه، در صورت متارکه زن و شوهر، در رابطه با محروم ساختن و ازشیر گرفتن، کودک شیرخوار که حق دارد، دو سال تمام«حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ» از شیر مادر استفاده نماید، زن و شوهر به تنهایی هیچ یکی نمی توانند، اینحق را از او سلب نموده و او را از شیر بگیرند، مگر این که هردو با «مشورت» هم و با توافق هم، این تصمیم را بگیرند، که در این صورت گناهی بر ان دونخواهد بود.

ازآنچه تا کنون بیان داشتیم، آیات قرآن کریم، مشورت و مشاوره را از سه جهت وسه منظر مورد توجه و عنایت قرار داده است که می توان گفت اسلام سه شورا رابه رسمیت می شناسد:

1- شورای مردمی، با عنایت به آیه«وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ»(شوری/38)

2- شورای حکومتی، با استناد به آیه«وَ شاوِرْهُمْ فِی الاَمْرِ»(آل عمران/159)

3- شورای خانوادگی، که از آیه مورد بحث استفاده می شود.

بنا بر این، از دیدگاه قرآن کریم، شورا و مشورت، جایگاه و نقش اساسی در زندگی فردی، اجتماعی و خانوادگی دارد.

شورا از نگاه سنت

دربارة اهمیت شورا و جایگاه آن در حیات فردی و اجتماعی انسان‌ها، همین بس کهرسول گرامی اسلام(ص) و اوصیای آن حضرت، امامان معصوم(ع) علی رغم برخورداری از علم و عصمت و رابطه عمیق با وحی الهی و ارتباط با عالم غیب، بهامر پروردگار جهان، با یاران و نزدیکان خود مشورت نموده و به دیگران نیزمشورت کردن را توصیه و سفارش می نمودند.

بنابر این، ضرورت مشورت و لزوم آن در مسایلی که انسان به تنهایی از تصمیمگیری در بارة آنها عاجز و نا توان است، روشن بوده و نیازی به اقامه دلیل وبرهان ندارد، در عین حال، سخنانی از پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمةمعصومین(ع) را در این رابطه بیان می داریم. «وقال رسول الله صلى الله علیه وآله: ما شقی عبد قط بمشورة، ولاسعد بأستغناء رای»[19] پیامبر اکرم(ص) فرمود: هیچ بنده ای به مشورت بد بخت نشود و هیچ کس با استبداد و خود رای بودن نیک بخت و سعادت مند نگردد.

«وقال(ص) : إذا کان أمراؤکم خیارکم ، وأغنیاؤکم سمحاءکم ، وأمرکم شورىبینکم ، فظهر الارض خیر لکم من بطنها ، وإذا کان أمراؤکم شرارکم ،وأغنیاؤکم بخلاءکم ، ولم یکن أمرکم شورى بینکم ، فبطن الارض خیر لکم منظهرها»[20] پیامبر اکرم(ص) فرمود: زمانی که زمام داران شما، نیکان و خوبان شما باشندو توانگران تان سخاوت‌مندان باشند و کارهایتان بر اساس شور و مشورت انجامشود، روی زمین برایتان از زیر زمین بهتر خواهد بود. و هر گاه زمامدارانتان، بدان و اشرار تان باشند و توانگران و ثروتمندان تان، انسان‌های بخیلباشند و کار هایتان بر اساس مشورت صورت نگیرد، زیر زمین برایتان بهتر ازروی زمین خواهد بود.

«وقال(ص): ما من رجل یشاور احداً الاّ هدی الی الرشاد»[21]

هیچ مردی مشورت نکندبا کسی ، جز این که به راه صواب هدایت و راهنمایی گردد.

«قال رسول الله(صلى الله علیه وآله ): لا مظاهرة أوثق من المشاورة»[22]

پیامبر اکرم(ص): حمایت کننده و پشتیبانی قوی تر از مشورت نیست.

«قال علی ( ع ) : لا ظهیر کالمشاورة»[23]

هیچ پشتیبانی همانند مشورت نمی باشد.

«عنه ( ع ) : شاور قبل أن تعزم ، وفکر قبل أن تقدم»[24]

و از آن حضرت است که می فرماید: پیش از آنکه تصمیم بگیری مشورت نما و قبل از آنکه قدم گذاری فکر کن.

«عنه (ع): لا یستغنی العاقل عن المشاورة».[25]

انسان عاقل از مشورت بی نیاز نخواهد بود.

نویسندةشرح کلمات امیر المؤمنین(ع) «عبدالوهاب» می گوید: انسانها سه گونه اند،انسان کامل، نصف انسان و انسان بی ارزش. انسان کامل کسی است که عقل کاملدارد و در عین حال با دیگران مشورت می کند. شخص نیمه انسان، کسی است کهعقل کامل دارد، ولی استبداد رای دارد و با دیگران مشورت نمی کند. اماانسان بی ارزش، کسی است که نه عقل و رای کافی و لازم دارد و نه با دیگرانمشورت می‌کند.

«الانسانأقسام ثلاثة، رجل کامل، ونصف رجل، ولا شئ، اما الرجل الکامل فمن له عقلتام، ومع هذا یشاور العقلاء، واما النصف فهو الذى له عقل ورأى ولکن یستبدبرایه ولا یشاور أحدا، واما الذى هو لا شئ فهو الذى لیس له عقل کاف ورأىواف، مع انه یترک المشورة»[26]

رشیدوطواط، در کتاب «مطلوب کل طالب» که صد کلمه از کلمات قصار امامامیرالمؤمنین(ع) به انتخاب جاحظ است، کلمة بیست و سوم را که در بارة مشورتاست شرح داده و در پایان اشعاری که سروده‌ی خود اوست ذکر می‌کند.

«کلمهءبیست وسوم - لا صواب مع ترک المشورة . نیست صواب بافرو گذاشتن مشورتوتدبیر. معنى این کلمه بتازى المشاورة فی الامور داعیة الى الصوابوالصلاح، هادیة الى النجاة والنجاح. معنى این کلمه بپارسى: درهمه کارها باعقلا مشاورت وباعلما مذکرات بایدکرد، چه مشاورت مرد رابصوب رساند ومذاکرتازخطا بازدارد. شعر:

مشورت رهبر صواب آمد * درهمه کار مشورت باید

آنکس که مشورت نکند * نادره باشد ار صواب آید[27]

«امام حسن (ع): ما تشاور قوم إلا هدوا إلى رشدهم»[28]

هیچ قومی مشورت نکردند، جز اینکه به راه رشد و ترقی هدایت شدند.

«امام باقر(ع) فی التوراة أربعة أسطر: من لا یستشیر یندم»[29]

امام باقر(ع) می فرماید: در تورات چهار سطر است که می گوید: کسی که مشورت نکند، پشیمان خواهد شد.

بدونشک، پیشوایان دین ما، در بارة اهمیت و نقش مشورت، در زندگی فردی واجتماعی، سخنان و کلمات زیادی دارند که به عنوان نمونه و برای اثبات مطلببه همین مقدار بسنده می نمایم.

شورا از نگاه دانشمندان اسلامی

یکیاز بنیادهایی که همة پژهش گران اسلامی به اتفاق نظر، آن را از اسطوانه هایحکومت اسلامی می دانند، اصل«شورا» است. یک مرور کوتاه و اجمالی بر سخنان ومباحث پژوهش‌گران معاصر اسلامی، نشان می دهد که تا چه حد، همة آنها به ایناصل اهمیت قایل هستند.

سید قطب، آن را اساس سوم در سیاست حکومت اسلامی و اصلی از اصول زندگی در حیات اسلامی می داند[30]عبدالقادر عوده، آن را یکی از ستون های ایمان و یک فریضة واجب اسلامی معرفی کرده است[31]محمد فاروق نبهان می گوید: شورا از مهم ترین اصول حقوق اساسی و یکی از مهم ترین قواعد اساسی در حکومت است.[32] دکتر مهدی فضل الله، شورا را، رکن اول نظام سیاسی در اسلام و جوهر و هستة اصلی آن می داند.[33] محمد رشید رضا، آن را«قاعدة اساسی حکومت» معرفی کرده است.[34] محمد اسد، آن را تمام مظاهر سیاسی حیات اجتماعی و جزء تفکیک ناپذیر روش حکومت می داند.[35] اما سید محمد حسین فضل الله، آن را به یک خط اسلامی فراگیر و در بر گیرندة تمام ساحات فکری و عملی در جامعة اسلامی توصیف می کند.[36] و دکتر عارف خلیل می گوید: شورا یکی از قواعد مهم اسلام و نشانة بارز و اساس حکومت اسلامی می باشد.[37]

آنچهملاحظه فرمودید، دیدگاه و نظریات جمعی از اندیشمندان اسلامی بود که هر یکبر اهمیت و نقش کلیدی «شورا» در حکومت اسلامی تأکید داشتند.

بدونشک، شورا همان‌گونه که بیان شد، در قرآن کریم، در روایات معصومین(ع) و هماز نگاه دانشمندان اسلامی، از جایگاه والا و مهمی بر خوردار می باشد.

فلسفة مشورت

با توجه به آنچه که تا کنون بیان داشتیم، فلسفة مشورت و مشاوره با دیگران را می  توان چنین فاکتور نمود:

1- استفاده از دیدگاه دیگران

بدونتردید، مهم‌ترین فلسفة مشورت، به عنوان سنت حسنةی رایج و سیره‌ی پسندیدةعقلایی، استفاده و بهره بردن از آرا و نظرات دیگران، برای روشن شدن زوایایپنهان وتاریک یک مسأله، بخصوص مسایل پیچیدة سیاسی، اجتماعی، فرهنگی،نظامی، اقتصادی و... می باشد. در دنیای امروز، کشور های مترقی و پیشرفته،در تمامی مسایل، بدون مشورت با کار شناسان مربوطه، اقدام به تصمیم گیرینمی کنند، زیرا بدون مشورت با آگاهان و عالمان مربوطه، ممکن است  دچارلغزش و خطا شده و در نتیجه آسیب جبران ناپذیری به جامعه وارد گردداستفاده از نظرات دیگران و مشورت با آنان، میزان خطا و لغزش تا حد امکانپایین می آورد.

درهمین رابطه، خوب است کلام مولی علی(ع) را که به فرزندش محمد حنفیه سفارش ووصیت نموده است بیان نماییم. حضرت می فرماید:« من استقبل وجوه الاراء عرفمواقع الخطأ»[38] هر کس از نظرها و اندیشه های مختلف استقبال کند، به زوایا و نقاط خطا ولغزش پی خواهد برد. و نیز حضرت می فرماید: «من استبد برایه هلک ، ومن شاورالرجال شارکها فی عقولها»[39]

کسیکه استبداد رای به خرج دهد نابود گردد، و کسی که با رجال و شخصیتها مشورتکند، خود را در خرد و عقول آنان شریک ساخته و از آرا و نظرات آنان بهره میبرد.

و یا می‌فرماید: «حقّ على العاقل أنْ یضیف إلى رایه رأىَ العقلاء و یَضُمّ إلى علمه علومَ الحکماء»[40]

بر هر خردمندی فرض است که نظر و رای خردمندان را به نظر خود بیفزاید و دانایی های حکیمان را به علم و آگاهی خود ضمیمه کند.

2- شخصیت دادن به مردم.

اصولاًجامعة که در آن استبداد رای حاکم باشد، شخصیت افراد کشته می شود، استعداهانابود می گردد و کارها متوقف می شود. در جامعة که نظام شورایی حاکم باشد وکار ها بر اساس اصول مشاوره جریان یابد، در چنین جامعه ای مردم احساسشخصیت کرده و استعداها شکوفا و ارزش‌ها تبلور پیدا نموده و در نتیجه بهزود ترین زمان ممکن پله های ترقی و تکامل را می‌پیماید.

3- آموزش و تربیت افراد

ازاهداف دیگر مشورت کردن و در حقیقت فلسفة مشاوره، این است که نه تنها، نسلموجود از این سنت حسنه بهرمند می شود، که این سنت نیک و مبارک به عنوان یکفرهنگ اجتماعی در آمده و به نسل‌های بعدی منتقل می گردد.

نظامشورایی، و جامعه ای که در آن اصل شورا حاکمیت داشته باشد، در واقع افراد واشخاص را به این سوی کشانده و بدین سان آنان را آموزش مشاوره در امور دادهو با فرهنگ مشورت، تربیت نموده است.

4- شناخت استعدا ها

بامشورت و گفتگوهای سالم در بارة مسایل مختلف اجتماعی و نظر خواهی از افرادو اشخاص، علاوه بر این که خود را سهیم در کار ها می دانند، و پی آمد مثبتو منفی آن را به عهده می گیرند، بهترین راه شناخت و شناسایی افراد به حسابمی آید، با تبارز استعداها، طبیعی است که کار ها بر اساس لیاقت و شایستگیافراد و اشخاص به آنان محول می شود.

5- احساس مسؤلیت بیشتر

درجامعه ای که افراد آن جامعه احساس مسؤلیت نکند و در کار ها مشارکت نداشتهباشند، آن جامعه هیچ‌گاه روی ترقی و پیشرفت را بخود نخواهد دید، بر عکس درجامعه ای که مردم خود را در غم‌ها و شادی‌های اجتماعی شریک بدانند، مشکلاتو نا رسایی‌های اجتماعی به ساده ترین وجه ممکن  از بین خواهد رفت، و اینمهم جز با مشورت و و سهیم ساختن دیگران ممکن نخواهد بود.

تذکر چند نکته

در پایان، به دلیل پرهیز از اطالة مقال به چند نکتة ضروری اشاره می‌نمایم.

نکتة اول: مشروعیت شورا با توجه به منابع معتبر اسلامی، اجماع و سیرة مسلمین، ازموارد است که همة مسلمانان نسبت به مشرعیت آن اتفاق نظر دارند.

نکتة دوم: قلمرو شورا، با توجه به آموزه های دینی ما، محدود به مسایلی می شود که درآن از کتاب و سنت به ما چیزی نرسیده باشد. و یک عمل عقلایی صرف باشد.

نکتة سوم: اصل شورا در اسلام، اختصاص به مسایل فردی و مصالح شخصی ندارد، قابل تعمیمدر تمامی شئون اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و حکومتی می باشد.

نکتة چهارم: شورا اشکال و انواع مختلف دارد، شورای تصمیم گیری که نقش مدیریتی داردشورای اجرایی که صرفاً مجری برنامه های مصوب از سوی شورای تصمیم گیری استشورای تشریفاتی که نه جنبة تصمیم گیری دارد و نه مدیریتی. و شورا های،محلی، ایالتی، ولسی و ملی و...

نکتة پنچم: مطالب عمدة دیگری نیز در زمینة شورا مطرح است، که فرصت و مجال بیشتری رامی طلبد، از قبیل: اهداف شورا، ارکان شورا، شرایط اعضای شورا، که به عنوانحسن ختام و با توجه به انتخابات شورای ملی که در پیش رو داریم لازم است کهدر بارة شرایط اعضای شورا به صورت اجمال اشاره نمایم، تا مردم مسلمان مابا آگاهی کامل، اعضای شورای ملی و در حقیقت نمایندگان شان را در شورای ملیانتخاب و به آن مجلس مشورتی بفرستند.

شرایط اعضای شورا

درمنابع دینی ما، برای کسانی که طرف مشورت قرار می گیرند، اوصاف و شرایطی رابیان داشته اند که به تعداد از آن‌ها اشاره می گردد. اوصاف و ویژگی‌هاییکه برای آنان در نظر گرفته شده، دو نوع است، صفات و ویژگی‌هایی که بایدداشته باشند، و اوصافی را که نباید دارا باشند. ویژگی‌های که اعضای شورادارا باشند عبارت است از:

1- عقل و خرد داشتن؛

2- متدین و دین مدار بودن؛

3- متقی و پرهیزکار بودن؛

4- آگاهی و دانایی داشتن؛

5-  عشق و محبت خالصانه داشتن؛

6- اسرار نگهدار باشد.

اوصاف و خصوصیاتی که نباید داشته باشند، عبارت است از:

1-  ترسو و جبون  نباشد؛

2- بخیل و ممسک نباشد؛

3- حرص و آز نداشته باشد؛

4- سفله و پست نباشد؛

5- آلوده به فساد و گناه نباشد.

آنچهکه بیان داشتیم، بر گرفته از روایاتی است که امامان معصوم ما به آن‌هااشاره نموده اند: «رواه الحلبی عن أبی عبد الله (ع)، قال: إن المشورة لاتکون إلا بحدودها، فمن عرفها بحدودها، وإلا کانت مضرتها على المستشیر أکثرمن منفعتها له، فأولها أن یکون الذی تشاوره عاقلا، والثانیة أن یکون حرامتدینا، والثالثة أن یکون صدیقا مؤاخیا، والرابعة أن تطلعه على سرک فیکونعلمه به کعلمک بنفسک ثم یسر ذلک ویکتمه، فإنه إذا کان عاقلا انتفعتبمشورته، وإذا کان حرا متدینا أجهد نفسه فی النصیحة لک، وإذا کان صدیقامؤاخیا کتم سرک إذا أطلعته علیه. »[41] حلبی از امام جعفر صادق(ع) نقل می‌کند که حضرت فرمود: مشورت باید بر اساسحدود و شرایط آن انجام شود و الا ضرر و زیان آن بیشتر از نفع آن خواهدبود. اولین شرط طرف مشورت قرار گیرنده، عقل و خرد داشتن. دوم آزاده ومتدین باشد. سوم دوستی و برادری داشته باشد. چهارم کتمان اسرار وآگاهی‌ها، زیرا مشورت با انسان خرد مند و عاقل دارای منفعت است. و کسی کهآزاد و متدین است، در جهت نصیحت و مشورت دهی سعی و تلاش می ورزد و اگردوست و برادر باشد، اسرار را نگه می‌دارد.

امادر بارة صفات و ویژگی‌های که نباید دارا باشد، مرحوم شیخ صدوق چنین بیانمی دارد: «ما رواه الصدوق بإسناده عن أبی الحسن الرضا ( ع )، عن آبائه، عنعلی (ع)، قال: «قال رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم): یا علی، لاتشاورن جبانا فإنه یضیق علیک المخرج، ولا تشاورن بخیلا فإنه یقصر بک عنغایتک، ولا تشاورن حریصا فإنه یزین لک شرها. واعلم أن الجبن والبخل والحرصغریزة یجمعها سوء الظن»[42] امام رضا(ع) از پدرانش و آن‌ها از امام علی(ع) نقل نموده اند که حضرت رسولخدا فرمود ای علی با انسان ترسو و جبن مشورت مکن، زیرا انسان ترسو زمینهرا بر تو تنگ می‌سازد، با بخیل مشورت نکن که  اهدافت را کوتاه می کند، باانسان حریص و آزمند مشورت مکن، بدی‌های کارها را برایت مزین می‌سازد. وبدان که ترس، بخل و حرص غرایزی‌اند که همه از سوء ظن ناشی می‌گردد.

پی نوشت

 


[1]. قانون اساسی, فصل پنجم,(شورای ملی) ماده هشتاد و یکم.

[2]. دهخدا. علی اکبر، فرهنگ دهخدا, حرف شین.

.[3] تفسیر روض الجنان,ج15,ص37.

.[4] تفسیر اثنی عشری,ج10 , ص39.

.[5] تفسیر کشف الحقایق,ج2, ص695.

.[6] طباطبایی، محمد حسین، ترجمه المیزان, ، ج15, ص 512.

[7]درتفسیر اثنی عشری, ج10,ص118 می نویسد: علامه مجلسی(ره) روایت نموده کهحزبیل, خزانه دار فرعون بود, و اوست مؤمن آل فرعون که ششصد سال ایمان خودرا کتمان کرد.

[8]. علامه طباطبایی، پیشین، ج16, ص 28.

.[9] شیخ ابوعلی، فضل، تفسیر مجمع البیان،شیخ ، ج22، ص154.

.[10] همان منبع.

[11]. شیخعلی شریف، بهاء الدین محمد، تفسیر شریف لاهیجی، ج4،ص55.

[12].حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنی عشری، ج11،ص433.

[12]. همان. ج11،ص433.

.[13] علوی حسینی موسوی، محمد کریم، کشف الحقایق،ج3،ص238.

.[14] محمد حسین طباطبایی، پشین ،ج18،ص92.

[15]. بانوی اصفهانی، تفسیر مخزن العرفان،ج7،ص382.

[16]. عاملی، ابراهیم، تفسیر عاملی،ج7،ص461.

.[17] مکارم شیرازی، ناصر، پیشین، ج20،ص461.

[18]. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث،ج9،ص497.

[19]. شیخ محمودی، نهج السعادة، ج 7  ص 274.

[20]. همان، ج 7 ص275 و تفسیر روض الجنان،ج5 ص123.

[21]. کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین،ج8،ص228.

[21]. همان، ج8،ص228.

[22]. ری شهری، محمدی، میزان الحکمة، ج 2 ص 1524و المحاسن،احمد بن محمد بن خالد برقی، ج 2، ص435.

[23]. نهج البلاغة، حکمت 54.

[24]. غرر الحکم: 5754.

[25]. محمدی ری شهری، پیشین، ج 2 ص1525.

.[26] عبد الوهاب، شرح کلمات أمیر المؤمنین (ع)- ص 21.

..[27] رشید وطواط، مطلوب کل طالب- ص 12.

[28]. ابن شعبه الحرانی، تحف العقول، ص 233.

[29]. المحاسن، ج 2، ص 436، ح 2510، محمدی ری شهری، پیشین.

[30]. سید قطب، العدالة الاجتماعیة فی الاسلام،ص82 (به نقل از اندیشه های سیاسی اسلام،آیت الله مهدی آصفی.

[31]. عبدالقادر عوده، الاسلام و اوضاعنا السیاسیة، ص139 (همان).

.[32] دکتر محمد فاروق نبهانی، پیشین، ص199(همان).

[33]. دکتر مهدی فضل الله، الشوری،ص52 (همان).

.[34] محمد رشید رضا، تفسیر المنار،ج4،ص45،(همان).

[35]. محمد اسد، نظام الحکم فی الاسلام،ص89 (همان).

.[36] فضل الله، محمد حسین، من وحی القرآن،ج20،ص236 (همان).

.[37] خلیل، عارف، وظیفة الحاکم الاسلامی،ص183 (همان).

[38]. شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید ج 81  ص 404.

[39]. همان، ابن أبی الحدید ج 81  ص 382.

[40].غرر الحکم و درر الکلم، ج‏3، ص‏408.

[41]. وسائل،ج 12،ص 43، باب 22 حدیث 8.

[42]. همان،ج 12،ص 46، باب 26 حدیث 1.

www.sadegh90.blog.ir

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۱۲
صادق عطایی فر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی