بهـشت و جهنم از منظر قرآن کریم
مقدّمه
منّت خدای را، عزَّ وَ جَلّ، که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو میرود، ممّد حیات است و چون بر میآید مفرّح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.
از دست و زبان که برآید؟ کز عهده شکرش بدر آید؟
هدف از این نوشتار، آشنایی شما با ویژگیهای بهـشت و جهنّـم در قرآن است. به امید اینکه با خواندن این ویژگیها و تجسّم آن به زیبایی بهـشت و تاریکی و زشتی جهنّـم پی ببرید و راه درست که مقصد آن بهـشت است انتخاب کنید.
مطالبی زیادی در مورد بهـشت و جهنّـم در قرآن کریم آمده است و خداوند در این آیات متعدّد به ویژگیها و جلوههای زیبای بهـشت و ویژگیهای زشت و بد جهنّـم اشاره کرده اند. به علّت زیاد بودن مطالب و اینکه بهـشت از منظر قرآن و جهنّـم از منظر قرآن دو مقوله جدا است این مقاله را به دو بخش، بهـشت و جهنّـم تقسیم میکنیم.
بخش اول: بهـشت
بحث واژگانی
واژه (جـنّـت) کـه بـه معناى بهـشت است در شکلهاى مختلف نزدیک به ۱۵۰ بار در قرآن مجید تکرار شده و مفهوم رایج آن نیز باغ و بوستان است. با توصیفى که در قرآن و روایات آمده، بـاید گفت: «بهـشت، باغ بسیار خرّم و دلربایى است با هواى بسیار لطیف، درختهاى پر شاخ و برگ، انواع و اقسام میوههاى لذیذ، غذاهاى خوش طعم، نهرهاى جارى، قصرهاى زیبا، همسران شایسته و نیکو روى، وسـیـع و آبـاد، بـدون هـیچ گونه زشتى و آفت، با صفا و طراوت، جاودانه، متنوع و نشاط آور، همه نعمتهاى آن پایدار و با شعورند، هیچ نعمتى با مصرف کردن، فـرسوده و ناقص نمىشود، کسالت و دلزدگى به آن راه ندارد و … . بهـشت، در قرآن مجید با این اسامی و اوصاف به کار رفته است: جنه المأموی، جنّات المأوی، جنه النعیم، جنات الخلد، دار السلام، دارالمتقین، دار المقامه، عدن، الفردوس.
بهـشت چگونه جایی است؟
بهـشت، جایگاه کسانی است که ایمان دارند، کارهای شایسته انجام میدهند، از محرمات پرهیز میکنند، با خلوص عقیده پروردگار خود را پرستش میکنند، از خدای خود میترسند، به وعدههایی که با خدا و یا بندگانش برقرار ساختهاند وفا میکنند، از کردههای زشت خود پشیمان شده، در انجام وظایف انسانی خود کوتاهی نمیکنند و به طور کلی از ارتکاب معاصی خودداری نموده و به کارهای نیک گرایش دارند.
بهـشت اقامتگاه ابدی مؤمنان و صالحان رستگار در جهان آخرت است. بهـشت به صورت باغهاى بسیّار با صفا و بى مانند است که قابل مقایسه با باغهاى این جهان نیست و در قرآن کریم به گونهاى ترسیم شده تا براى اهل دنیا قابل درک باشد و گرنه حقیقت آن فراتر از درک ماست. بنابراین طلب کردن بهـشت بدون عمل حماقت است. بهـشت با آرزو کردن حاصل نخواهد شد (بلکه نیازمند به عمل است).
سخن بزرگان درمورد بهـشت
افراد بزرگ متعددی از جمله معصومین(علیهم السلام) درباره بهـشت و با اسناد بر آیات سخنانی گفتهاند. در ادامه به برخی از آنان اشاره میکنیم.
رسول اکرم (ص) فرمودند: «حصار بهـشت یک خشت از طلا و یک خشت از نقره و یک خشت از یاقوت است و به جای گل در میان آن، مشک خوشبو بکار بردهاند و کنگرههای آن حصار، از یاقوت سرخ و سبز و زرد است».
امام باقر (ع) فرمودند: «بهـشتهایی که حق تعالی در قرآن یاد فرموده است عبارتند از: «جنّت عدن و جنّت الفردوس و جنّت نعیم و جنّت المأوی».
از امام رضا (ع) پرسیدند: «ای فرزند رسول خدا به من خبر بده از بهـشت و جهنّـم آیا الان این دو خلق شدهاند». امام رضا (ع) فرمود: «بله، همانا رسول خدا زمانی که به معراج رفته بود داخل بهـشت شد و جهنّـم را مشاهده کرد».
امام (ره) میفرمایند سه نوع بهـشت و جهنّـم وجود دارد:
۱) بهـشت و جهنّـم اعمال
۲) بهـشت و جهنّـم اخلاق
۳) بهـشت و جهنّـم لقاء
امام (ره) در جایی دیگر میفرمایند: «سعادت، منحصر در بهـشت نیست و بهـشت دارای درجات و مراتبی است».
توصیف بهـشت در قرآن
توصیف بهـشت در سه سوره الرحمن، واقعه و دهر به صورت مفصّل و در برخی از سورههای دیگر قرآن به صورت گذرا بیان شده است و به بسیاری از نعمتهای بهـشتی همچون میوهها و باغها و چشمهساران و زنان پریرو با لباسهای حریر و … و نیز نعمتهای معنوی همچون رضوان خداوند و … اشاره گردیده است. در این آیات بهـشت عموماً به باغهایی که درختها و نهرها جاری در زیر درختان[۲] تشبیه کرده است، و پهنای آن را به پهنای آسمانها تشبیه[۳] کرده است، و به پر نعمت بودن آن[۴] نیز اشاره شده است که در ادامه به بعضی از آنها اشاره میشود.
خداوند در قرآن کریم فرموده است: «وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ».[۵] یعنی: و براى نیل به آمرزشى از پروردگار خود، و بهـشتى که پهنایش (به قدر) آسمانها و زمین است (و) براى پرهیزگاران آماده شده است، بشتابید.
قرآن در جایی دیگر دارد:«وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَهً فی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ».[۶]یعنی: خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهایى وعده داده است که از زیر (درختان) آن نهرها جارى است. در آن جاودانه خواهند بود، و (نیز) سراهایى پاکیزه در بهـشتهاى جاودان (به آنان وعده داده است) و خشنودى خدا بزرگتر است. این است همان کامیابى بزرگ.
اگر با چشم دل به آنچه که از بهـشت وصف کردهاند بنگریم، از آنچه در دنیاست دل میکنیم، هر چند شگفتی آور و زیبا باشند؟ از خواهشهای نفسانی و خوشیهای زندگانی، و اگر فکرت را به درختان بهـشتی مشغول داری که شاخههایشان همواره به هم میخورند و ریشههای آن در تودههای مشک پنهان و در ساحل جویباران بهـشت قرار گرفته آبیاری میگردند، سرگردان و حیرتزده میگردیم.
اصحاب الیمین و ویژگی آنان
بهـشتیان، سعادتمندانى هستند که با ایمان و عمل صالح، دنیا را پشت سر نهادهاند، لطف الهى شامل حالشان شده و در بهـشت برین جاى گرفتهاند. در بهـشت از نعمتهاى بى شمار پروردگارشان لذت مىبرند؛ هنگام ورود، فرشتگان به آنان خوش آمد مى گویند؛ خواستههایشان برآورده مىشود؛ جاودانه در بهـشت مىمانند؛ از خوشىهاى پایدار بهره مىبرند و پروردگارشان از آنان خشنود است. نکته مهمّ این است که آنان این جایگاه رفیع را با ایمان و عمل صالح و تقوا، پاکى روح و اطاعت از خدا و پیامبر به دست آورده اند.
کسی که نامهعمل او به دست راستش داده شده (از خوشحالی) میگوید: «بیایید نامهعمل مرا بخوانید، من از قبل میدانستم که روز حسابی در پیش است». چنین فردی در بهـشتی عالی که میوههای آن همیشه در دسترس است، زندگی خوب و خوشی خواهد داشت. (به بهـشتیان گفته میشود که) بخورید و بیاشامید، شما را گوارا باد. این پاداش پاداش اعمالی است که از دنیا پیش فرستادهاید.[۷]
مؤمنین راستین در آخرت به جنّت لقاء یار راه مییابند که در آن محو تماشای جمال دلربای حضرت دوست میشوند و سایر نعمتهای بهـشتی در نظر او ناچیز جلوه میکنند، علامه طباطبائی درباره لقاء حضرت حق میگوید: «مراد از لقاء حق آن است که بنده به منزلت و مقامی میرسد که بین او و پروردگارش هیچ حجابی نیست.[۸] و این دیدار بسیار دلانگیز و شیرین است.
بهـشتیان کسانی هستند که به تصریح قرآن، در ترازوی اعمال، کفه کارهای نیکشان از کفه بدیهایشان سنگینتر است. در قرآن مجید، بهـشتیان به نامها و صفتهایی مانند: اصحاب الیمین و اصحاب الجنّه خوانده میشوند.
یکی از ویژگیهای اصحاب الیمین آن است که خداوند بهترین نعمات خود را در اختیار آنان قرار میدهد که البتّه این پاداش نیکو کاری آنان در زمین است که از قبل پیش فرستاده بودند. این نعمات عبارتند از: قصرهایی زیبا و مجلل، حوریاهای بهـشتی، رودهایی که از زیر درختان جاری هستند و … . قرآن در این باره دارد: «أُولئِکَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ یُحَلَّوْنَ فیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ یَلْبَسُونَ ثِیاباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّکِئینَ فیها عَلَى الْأَرائِکِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً».[۹] یعنی: آنانند که بهـشتهاى عدن به ایشان اختصاص دارد که از زیر (قصرها) شان جویبارها روان است. در آن جا با دستبندهایى از طلا آراسته مىشوند و جامههایى سبز از پرنیان نازک و حریر ستبر مىپوشند. در آنجا بر سریرها تکیه مىزنند. چه خوش پاداش و نیکو تکیهگاهى!
شعر رجوع
نامـهی اعمـال اصحـاب یمـین اهـل تـقوا، اهـل ایمـان و یقین
روز محشر باشد اندر دست راست صاحب این نامه از غمها رهاست
ایـن جـواز ره گشای جنّـت است ایـن برات جـاودانه رحمـت است[۱۰]
درجات و درهای بهـشت
بهـشت درجات و مراتبی دارد و برخی از آنها بر دیگری برتری دارند.[۱۱] حضرت علی (ع) فرمودند: «بهـشت دارای درجههایی است که بر یکدیگر برتری دارد و دارای منازلی است که با هم تفاوت دارد، نعمتهای آن از بین نمیرود، هر که در آن جای گرفت، دیگر بیرون نخواهد شد و پیر نمیشود و ساکن در آن فقیر نمیگردد». امام صادق (ع) فرمودند: «نگویید بهـشت یک درجه است، چرا که خداوند میفرماید: «درجاتی است بعضی بالاتر از بعضی دیگر، و این تفاوت به خاطر اعمال آنها است».[۱۲]
امام باقر (ع) فرمودند: «بهـشت دارای هشت در است که عرض هر در، به اندازه چهل سال راه است».
از روایات میتوان فهمید که مردم از لحاظ ارزش کارهایی که کرده اند، دارای موقعیتهای مخصوصی هستند که از درهای معینی که تناسب با اعمال آنها دارد، وارد بهـشت میشوند و آنها عبارتند از:
۱) باب المجاهدین
۲) باب المصلین (در نماز گزاران)
۳) باب الصائمین (روزه داران)
۴) باب الصابرین (صبر کنندگان)
۵) باب الشاکرین (شکر گزاران)
۶) باب الذاکرین (یاد آوران خدا)
۷) باب الحاجین (حج کنندگان)
۸) باب اهل المعروف، که امام صادق (ع) در این مورد میفرماید: «در کارهای نیک با برادرانتان رقابت کنید و از اهل معروف باشید، زیرا برای بهـشت دری است که به آن در معروف میگویند و داخل آن نمیروند و مگر کسی که در دنیا کارهای نیک انجام داده است».[۱۳]
نعمتهای بهـشتی
بهـشتی که قرآن توصیف میکند، نهرهایی از شیر که مزهاش تغییر نمیکند، نهرهایی از خمر، نهرهایی از عسل تصفیه شده، نهرهایی از آب گوارای جاری که هرگز بدبو نمیشود؛ درختهای انبوه و در هم پیچیده، سایههای فرح انگیز دائمی، میوههای رنگارنگی که در دسترس همگان است و بالاخره هر نوع صفا و طراوتی که برای یک محیط فرح انگیز لازم و ضروری است، دارا است. ما به عنوان نمونه در ادامه به چند آیه اشاره میکنیم.
قرآن دارد: «مَثَلُ الْجَنَّهِ الَّتی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فیها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّهٍ لِلشَّارِبینَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَهٌ مِنْ رَبِّهِمْ کَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِی النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَمیماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ».[۱۴] یعنی: مَثَلِ بهـشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده (چون باغى است که) در آن نهرهایى است از آبى که (رنگ و بو و طعمش) برنگشته؛ و جویهایى از شیرى که مزهاش دگرگون نشود؛ و رودهایى از بادهاى که براى نوشندگان لذّتى است؛ و جویبارهایى از انگبینِ ناب. و در آن جا از هر گونه میوه براى آنان (فراهم) است و (از همه بالاتر) آمرزش پروردگار آنهاست. (آیا چنین کسى در چنین باغى دلانگیز) مانند کسى است که جاودانه در آتش است و آبى جوشان به خوردشان داده مىشود (تا) رودههایشان را از هم فروپاشد؟ خداوند بهـشت را در قرآن به طور کامل و روشن بیان کرده، ولی مزایا و خصوصیات نعمتهای بهـشت برای انسانهایی که اکنون در قید حیاتاند و در این جهان زندگی میکنند، درک ناشدنی و غیر قابل توصیف است. زیرا نعمتهای بهـشتی بسته به درجات بهـشتیان، گوناگونی دارند.[۱۵] یعنی: خداوند در قرآن کریم میفرمایند: «َلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ».[۱۶]
هیچ کس نمی داند و در مقابل اعمال خیری که پاکان و نیکان در این جهان انجام میدهند، چه نعمتهایی که مایه روشنی چشم است، در جهان غیب برای آنان فراهم شده است.
در تفاسیر شیعی و سنّی ذیل این آیه رسول گرامی اسلام (ص) از جانب خداوند میفرمایند: «برای پاداش بندگان شایسته و درستکارم، نعمتهایی آماده کردهام که نه چشمی آنها را دیده و نه گوش شنیده و نه بر قلب بشری خطور کرده است».[۱۷]
این گونه نعمتها را توصیف نکردهاند، زیرا انسان ها نمیتوانند در دنیا آن را درک نمایند، خداوند در جایی دیگر از قرآن مجید میفرمایند: «یُطافُ عَلَیْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَکْوابٍ وَ فیها ما تَشْتَهیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ وَ أَنْتُمْ فیها خالِدُونَ». [۱۸] یعنی: سینیهایى از طلا و جامهایى در برابر آنان مىگردانند، و در آنجا آن چه دلها آن را بخواهند و دیدگان را خوش آید (هست) و شما در آن جاودانید.
انسان پس از مدتی از لذّتها (در دنیا) دلزده و سیر میشود، در حالی که در بهـشت هیچگاه چنین نمیشود. هیچ چیز جنبه تکرار ندارد. همه چیز برای انسان نو و تازه است، حتی نعمتهای مادّی که در قرآن اشاره شده است. به عبارت دیگر هر چیزی که انسان در دنیا آرزو دارد و میخواهد و به آن دست نخواهد یافت، در بهـشت فراهم است، حتی چیزهایی که به ذهن و اندیشه انسانها خطور نمیکند، بنابراین زندگی دنیوی و اخروی اصلاً قابل مقایسه با هم نیست.
برای نمونه در ادامه به یکی از نعمتهای بهـشتیان اشاره میکنیم.
میوههای بهـشتی
بهـشتیان از بهترین نعمات پروردگار باری تعالی بهرهمندند. این نعمات بسیار زیاد است و بهـشتیان از آنها لذّت میبرند. یکی از این نعمتها، میوههای پاک آن است.
قرآن در این مورد دارد: «وَ دانِیَهً عَلَیْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلیلاً».[۱۹] یعنی: و سایهها(ى درختان) به آنان نزدیک است، و میوههایش (براى چیدن) رام.
قرآن در جای دیگری دارد: «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی ظِلَالٍ وَعُیُونٍ ؛ وَفَوَاکِهَ مِمَّا یَشْتَهُونَ ؛ کُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِیئًا بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ».[۲۰] یعنی: اهل تقوا در زیر سایهها و بر کنار چشمهسارانند؛ با هر میوهاى که خوش داشته باشند؛ به (پاداش) آنچه مىکردید بخورید و بیاشامید گواراتان باد.
این میوهها پایدار است و همیشه برای بهـشتیان وجود دارد که این پاداش کارها و اعمالی است که از پیش فرستادهاند. خداوند در قرآن میفرمایند: «مَّثَلُ الْجَنَّهِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ أُکُلُهَا دَآئِمٌ وِظِلُّهَا تِلْکَ عُقْبَى الَّذِینَ اتَّقَواْ وَّعُقْبَى الْکَافِرِینَ النَّارُ».[۲۱] یعنی: وصف بهـشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده (این است که) از زیر (درختان) آن نهرها روان است میوه و سایهاش پایدار است این است فرجام کسانى که پرهیزگارى کردهاند و فرجام کافران آتش (دوزخ) است.
قرآن کریم چندی از این میوهها را نام برده است: «فیهِما فاکِهَهٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ».[۲۲]یعنی: در آن دو، میوه و خرما و انار است.
بسیّاری از مفسرین قرآن به غیر از خرما، زیتون، انار، انگور و انجیر، موز را نیز جزو میوههای بهـشتی که در قرآن از آن نام برده شده است ذکر کرده اند. قرآن دارد: « وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ».[۲۳]
در مجموع ترجمههایی که برای این آیه ذکر شده است چند نظر وجود دارد، اول اینکه «طَلْحٍ» به معنای موز میباشد، دوم اینکه «طَلْحٍ» به معنای درخت پربرگ میباشد، سوم اینکه «طَلْحٍ» به معنای گیاه مورد میباشد، و عدهای آن را به مو یا گیاه خوشبو یا حتی اقاقیا تعبیر کردهاند. اما در نهایت بیشتر مترجمین قرآن کریم «طَلْحٍ» را به معنای موز گرفتهاند و موز را جزو میوههای بهـشتی که در قرآن ذکر شده است بیان کردهاند از جمله ترجمههای: آیتی، احسن الحدیث (سید علی اکبر قرشی)، انصاریان، المیزان، ترجمه جوامع الجامع، فولادوند، مشکینی.
بخش دوم: جهنّـم
جهنّـم چگونه جایی است؟
دوزخ کانون رنجها و دردها و محرومیّت هاست (آن هم اعم از عذابهاى مادى و روحى). خداوند در قرآن کریم میفرمایند: «أُولئِکَ مَأْواهُمْ جهنّـم وَ لا یَجِدُونَ عَنْها مَحیصاً».[۲۴] یعنی: آنان جایگاهشان جهنّـم است، و از آن راه گریزى ندارند.
که منظور از آنان در این آیه همان کافران هستند. جهنّـم جایگاهی ابدی و سخت برای آنان که برخلاف دستورات خداوند و ولی وی عمل کردند، است. کافران در آن جاودان میمانند که این سزای اعمال ننگین آنان است.
جهنّـم جای گناهکاران، کفّار و تکذیب کنندگان آیات خداوند است. خداوند در قرآن میفرمایند: «وَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَحیمِ».[۲۵] یعنی: و کسانى که کفر ورزیدند و آیات ما را دروغ انگاشتند، آنان اهل دوزخند.
جهنّـم در سخن بزرگان
درباره وصف جهنّـم بسیاری از بزرگان سخن گفتهاند اما در این جا از بیان عارف و آموزگار بزرگ اخلاق حضرت امام خمینی (ره) که کلام و قلم او تا اعماق جان انسان نفوذ میکند با عین عبارات نافذ او استفاده میشود که فرمود: «… همه آتشهای دین عالم را جمع کنند، روح انسان را نمیتواند بسوزاند، آن جا آتش علاوه بر این که جسم را می سوزاند روح را نیز میسوزاند قلب را ذوب میکند، خدا میداند عقل من و تو و فکر همه بشر از تصورش عاجز است، اگر مراجعه به اخبار و آثار اهل بیت ـ علیهم السلام ـ نمایی میفهمی که قضیه عذاب آن عالم چیست؟» امیر مومنان (ع) در باره جهنّـم فرمود: «بترسید از آتشی که گودی و گرمی آن بی اندازه است، و عذاب و گرفتاری آن تازه است».[۲۶]
اصحاب شمال
کسی که نامه عمل او به دست چپش داده شده، میگوید: «ای کاش نامه عملم به من داده نشده بود و از حساب اعمالم آگاه نمیشدم. ای کاش مرگم در میرسید. مال و ثروت من به فریاد من نرسید و همه قدرت و شوکتم از دست رفت.
(پس خطاب رسد که) بگیرید در غل و زنجیرش کنید و سپس به دوزخش بیفکنید».[۲۷]
شعر رجوع
نامـهی اعمال اصحـاب شمـال آن تبه کاران بس افسـرده حـال
باشد اندر دست چپ روز شمـار رمـز محکومیـّت اصحـاب نـار
نامهی شرمندگی و حسرت است حکم بدکاران دور از رحمت است[۲۸]
وصف جهنّـم
خداوند در قرآن کریم عذاب جهنّـم و جهنّـمیان را این گونه توصیف میکند: «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِنا سَوْفَ نُصْلِیهِمْ ناراً کُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیْرَها لِیَذُوقُوا الْعَذابَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَزِیزاً حَکِیماً.» [۲۹] یعنی: «به زودی آنان را در آتشی اندازم که چون پوستهاشان سوخته شود آنها را تبدیل به پوستهای دیگر کنیم تا آن که عذاب و رنج را بچشند».
خداوند در قرآن مجید آتش جهنّـم را این گونه توصیف میکند: «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوْا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَهُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ».[۳۰] یعنی: از آتش بترسید که هیزم آن انسان هاى گنهکار و سنگ هاست و براى کافران آماده شده است.
در قرآن میخوانیم: «کَلاَّ لَیُنبَذَنَّ فِی الْحُطَمَهِ وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْحُطَمَهُ نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَهُ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَهِ».[۳۱] یعنی: چنین نیست که او مىپندارد؛ به زودى در حُطمه پرتاب مىشود و تو چه مىدانى حطمه چیست؛ آتش برافروختهى الهى است؛ آتشى که از دل ها سر بر مىزند.
عذاب جهنّـمیان
در مورد عذاب جهنّـم باید گفت: «عذابها به دو جنبه جسمانى و روحانى تقسیم میشوند، که در ادامه هریک را مختصرآً توضیح میدهیم. در قرآن میخوانیم: «عذابهای جسمانی و روحانی برایشان پایدار است و به تعبیر قرآن کریم، آنها مىخواهند از آتش جهنّـم خارج شوند، ولى هرگز نمى توانند.»[۳۲]
در قرآن آمده است: «هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فی رَبِّهِمْ فَالَّذینَ کَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیابٌ مِنْ نارٍ یُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمیمُ، یُصْهَرُ بِهِ ما فی بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ، وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدیدٍ، کُلَّما أَرادُوا أَنْ یَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعیدُوا فیها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَریقِ».[۳۳]
یعنی: این دو (گروه) دشمنان یکدیگرند که در باره پروردگارشان با هم ستیزه مىکنند، و کسانى که کفر ورزیدند، جامههایى از آتش برایشان بریده شده است (و) از بالاى سرشان آب جوشان ریخته مىشود. آن چه در شکم آنهاست با پوست (بدن) شان بدان گداخته مىگردد. و براى (وارد کردن ضربت بر سر) آنان گُرزهایى آهنین است. هر بار بخواهند از (شدّت) غم، از آن بیرون روند در آن باز گردانیده مىشوند (که هان) بچشید عذاب آتش سوزان را.
اصحاب شمال در روز قیامت از کرده خود پشیمان هستند و ناراحت امّا در آن زمان هیچ فایدهای ندارد و خداوند آنان را به جهنّـم میفرستد و آنها را با بدترین عذابها، عذاب میکند قرآن در این باره دارد: «فَیُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذابَ الْأَکْبَرَ».[۳۴] یعنی: که خدا او را به آن عذاب بزرگتر عذاب کند.
و افرادی که به بدترین شکلها در دوزخ عذاب میشوند از خداوند درخواست میکنند که آنان را ببخشد و در عذاب به آنها تخفیف بدهد در این باره در قرآن کریم آمده: «قالُوا أَ وَ لَمْ تَکُ تَأْتیکُمْ رُسُلُکُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا بَلى قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْکافِرینَ إِلاَّ فی ضَلالٍ».[۳۵]یعنی: و کسانى که در آتشند، به نگهبانان جهنّـم مىگویند: «پروردگارتان را بخوانید تا یک روز از این عذاب را به ما تخفیف دهد».
سختی عذاب جهنّـم
خداوند در قرآن کریم فرموده است: «در آن روز، ( روز محشر) مجرم و گنهکار (جهنّـمیان) دوست میدارد، فرزند و همسر و برادر و قبیلهاش و بلکه تمام مردم روی زمین را در برابر عذاب خودش فدا کند تا خودش را نجات دهد». [۳۶]
یعنی آن قدر عذاب جهنّـمیان سخت و دشوار است که بهترین افراد برای آنها در زمین (خانواده) اهمیت ندارد و حاضر است آنها به جای او عذاب شوند، ولی هرگز این گونه نیست این جزای اعمالی است که در دنیا انجام دادهاند و هر که باید به سزای اعمال خو برسد. قرآن کریم دارد: «وَ تَرَى الْمُجْرِمینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنینَ فِی الْأَصْفادِ، سَرابیلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ».[۳۷] یعنی: گناهکاران را در آن روز مىبینى که با هم در زنجیرها بسته شدهاند، تنپوشهایشان از «قطران» است و چهرههایشان را آتش مىپوشاند. قرآن کریم در جایی دیگر دارد: « فَأَمَّا الَّذینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فیها زَفیرٌ وَ شَهیقٌ».[۳۸] یعنی: و اما کسانى که تیرهبخت شدهاند، در آتش، فریاد و نالهاى دارند.
بنابراین آیه عذاب جهنّـمیان بسیّار سخت است که آنان از شدّت آن ناله و فریاد میکشند. به امید اینکه در روز قیامت دچار این عذابها نشویم.
عذابهای جسمانی
مجازات هاى جسمانى عبارت است از: عذاب هاى سخت و سنگین و نوشیدنىهاى آنان، لباسهاى دوزخیان و دیگر عذابهاى جسمانى که دوزخیان گرفتار آن هستند. خداوند میفرمایند: «إِنَّ شَجَرَهَ الزَّقُّومِ طَعَامُ الْأَثِیمِ کَالْمُهْلِ یَغْلِی فِی الْبُطُونِ کَغَلْیِ الْحَمِیمِ».[۳۹] یعنی: درخت زقوم غذاى گنهکاران است; همانند فلز گداخته، در شکم ها مى جوشد، جوششى هم چون آب سوزان.
خداوند درباره نوشیدنی و طعام جهنّـمیان میفرمایند: «تَصْلَى نَاراً حَامِیَهً تُسْقَى مِنْ عَیْن آنِیَه لَیْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلاَّ مِن ضَرِیع لاَ یُسْمِنُ وَلاَ یُغْنِی مِن جُوع».[۴۰] یعنی: در آتش سوزان وارد مىگردند؛ از چشمهاى فوق العاده داغ به آنها مىنوشانند؛ طعامى جز از ضریع (خار خشک و تلخ و بدبو) ندارند، غذایى که نه آنها را فربه کند و نه گرسنگى آنها را فرو بنشاند.
یکی از عذابهای جهنّـمیان به هم خوردن چهرهشان است. آنان در دوزخ چهرهای بسیار زشت و در هم خورده داردند که خداوند در این باره چنین فرموده است: «تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِیهَا کَالِحُونَ».[۴۱]یعنی: شعلههاى سوزان آتش به صورتهاى آنها نواخته مىشود و در دوزخ، چهرهاى در هم کشیده دارند.
عذابهای روحانی
عذابهاى روحانى جهنّـمیان عبارتند از: غم و اندوهِ جان، حسرت بى پایان، تحقیر و سرزنش فراوان و دیگر آلام و دردهاى روحى که دوزخیان از آن رنج مىبرند. این مجازات ها مسلماً با اعمال آنها در دنیا هماهنگ است که مظلومان را با انواع کیفر و شکنجهها در فشار قرار میدادند و بر دیگران کبر و غرور مى فروختند. چه جاى تعجّب است که اعمال خویش را در آن جا ببینند و به نتایج آن گرفتار شوند و محصولى را که در مزرعه دنیا کاشتهاند، در قیامت و در دوزخ درو کنند؟[۴۲]
خداوند در قرآن میفرمایند: «وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَأَُولئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ».[۴۳] یعنی: و کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، عذاب خوار کننده اى براى آنهاست.
تعداد درها یا طبقههای جهنّـم
امام (ره) میفرمایند: «شقاوت، منحصر به جهنّـم نیست و جهنّـم دارای درجات و مراتبی است».
جهنّـم یک در یا طبقه ندارد. خداوند در قرآن میفرماید: «فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جهنّـم خَالِدِینَ فِیَها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرینَ».[۴۴] یعنی: پس وارد درهاى جهنّـم شوید، در حالى که در آن پایدارید؛ پس جاى بدى است جایگاه متکبران.
خداوند در جایی دیگر میفرمایند: «وَ إِنَّ جهنّـم لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعینَ، لَها سَبْعَهُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ».[۴۵] یعنی: و قطعاً وعدهگاه همه آنان دوزخ است، (دوزخى) که براى آن هفت در است، و از هر درى بخشى معین از آنان (وارد مىشوند).
در قرآن به صراحت آمده است که «جهنّـم» هفت در یا طبقه دارد. در روایتی نیز از حضرت علی (ع) نام طبقات و درهای جهنّـم چنین ذکر شده: «هاویه، سعیر، جحیم، سقر، حُطَمه، لَظی، جهنّـم».[۴۶] یعنی: اولین طبقه جهنّـم، هاویه است و آخرین و پایین ترین طبقه آن جهنّـم است. در بعضی روایات عکس هم ذکر شده است.
نتیجه سخن
حقیقت بهـشت تجلّى رحمت و مغفرت خداست و جهنّـم تجلّى غضب و لعنت خداست. امام صادق در این باره فرمودهاند: « دنیا زندان مؤمن است و صبر دژ و حصار اوست (مومن به وسیله صبر نیرو و محافظی برای خود دارد) و بهـشت جایگاه مؤمن است و دنیا بهـشت کافر است و قبر زندان او و جهنّـم جایگاه کافر است».[۴۷] اگر انسان با توشه عالی و اعمال خوب به آخرت رود میتواند در بهـشت برین خداوند جای گیرد البتّه نباید دنیا را بهـشت خود بداند.
به امید این که علاقههای پست و هوسها و لذتهای مادی خود را کم کنیم و به سوی خدا و ارزشهای الهی باز گردیم و بار سفرمان را با اعمال صالح و تقوا بر ببندیم.
آمین
شعر آیینه
این چه حرفی ایست که در عالم بالاست بهـشت
هر کجا وقت خوش افتاد همان جـاست بهـشت
از درون تــو بـود تـیــره جـهــان چـون دوزخ
دل اگـر تیــره نبـاشـد همـه دنـیاست بهـشت
عمــر زاهـد همـه طـی شد به تمنــای بهـشت
او نـدانـست کـه در تـرک تمنــاست بهـشت
صــائـب از روی بهـشتی صفتان چشــم مپوش
که در این آیـیـنه بی پرده هویـداست بهـشت[۴۸]
پاورقی ها:
[۱] -دانش آموز سال اول دبیرستان آیت الله طالقانی شهرستان بابل، این تحقیق با راهنمایی و تشویق و ترغیب دبیر محترم درس دین و زندگی آقای آقاتبار تهیه شده است.
[۲]- آیات زیادی درباره این ویژگی بهـشت در قرآن آمده است که عبارتند از: (سوره صف، آیه ۱۲)، (سوره آل عمران، آیه ۱۵)، (سوره نحل، آیه ۳۱)، (سوره بینه، آیه ۸)، (سوره طه، آیه ۷۶)، (سوره آل عمران، آیه ۱۳۶)، (سوره آل عمران، آیه ۱۹۸)، (سوره مائده، آیه ۱۱۹)، (سوره رعد، آیه ۴)، (سوره حدید، آیه ۱۲)، (سوره بروج، آیه ۱۱)
[۳]- «سابِقُوا إِلى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ». (سوره حدید، آیه ۲۱)
[۴]- در مورد این ویژگی بهـشت نیز آیات متعددی موجود است که آنها را بر میشماریم : (سوره طور، آیه ۱۷)، (سوره معارج، آیه ۳۸)، (سوره شعراء، آیه ۸۵)، (سوره واقعه، آیه ۸۹)، (سوره مائده، آیه ۶۵)، (سوره یونس، آیه ۹)، (سوره حج، آیه ۵۶)، (سوره قلم، آیه ۳۴)
[۵]- سوره آل عمران، آیه۱۳۳
[۶]- سوره توبه، آیه ۷۲
[۷]- آیات ۱۹ تا ۲۴ سوره الحاقه
[۸]- تفسیر المیران، ج ۱۶، ص ۱۰۲
[۹]- سوره کهف، آیه ۳۱
[۱۰]- شعر رجوع، شاعر: حسان
[۱۱]- نهج البلاغه، خطبه ۸۴
[۱۲]- تفسیر مجمع البیان، ج۹ و۱۰، ص۲۱۰
[۱۳]- کتاب نور الثقلین، ج۴، ص۵۰۶
[۱۴]- سوره محمّد، آیه ۱۱
[۱۵]- نهج البلاغه، خطبه ۸۴
[۱۶]- سوره سجده، آیه ۱۷
[۱۷]- تفسیر مجمع البیان، ج ۷ و ۸، ص ۳۳۱؛ تفسیر درالمنثور، ج ۵، ص ۲۷۶
[۱۸]- سوره زخرف، آیه ۷۱
[۱۹]- سوره انسان، آیه ۱۴
[۲۰]- سوره مرسلات، آیه ۴۱
[۲۱]- سوره رعد، آیه ۳۵
[۲۲]- سوره الرحمن، آیه ۶۸
[۲۳]- سوره واقعه، آیه ۲۹
[۲۴]- سوره نساء، آیه ۱۲۱
[۲۵]- سوره مائده، آیه ۱۰
[۲۶]- نهجالبلاغه، نامه ۲۲، بند ۱۰
[۲۷]- آیات ۲۵ تا ۳۱ سوره الحاقه
[۲۸]- قسمتی از شعر رجوع، شاعر: حسان
[۲۹]- سوره نساء، آیه ۵۶
[۳۰]- سوره بقره، آیه ۲۴
[۳۱]- سوره همزه، آیات ۴ تا۷
[۳۲]- سوره مائده، آیه ۳۷
[۳۳] آیات ۱۹ تا ۲۲ سوره حج
[۳۴]- سوره غاشیه، آیه ۲۴
[۳۵]- سوره غافر، آیه ۵۰
[۳۶]- سوره معارج، آیه ۱۱ تا ۱۴
[۳۷]- سوره ابراهیم، آیات ۴۹ و ۵۰
[۳۸]- سوره هود، آیه ۱۰۶
[۳۹]- سوره دخان، آیات ۴۳ تا ۴۶
[۴۰]- سوره غاشیه، آیات ۴ تا ۷
[۴۱]- سوره مؤمنون، آیه ۱۰۴
[۴۲]- اقتباس از پیام قرآن، ص ۴۲۳ ـ ۴۷۲
[۴۳]- سوره حج، آیه ۵۷
[۴۴]- سوره نحل، آیه ۲۹
[۴۵]- سوره حجر، آیات ۴۳ و ۴۴
[۴۶]- بحار الانوار، ج۸، مبحث نار
[۴۷]- بحارالانوار، جلد ۲، صفحه ۲۱۹
[۴۸]- شاعر: صائب تبریزی
منابع و مآخذ مورد استفاده در این تحقیق:
۱) قرآن کریم، ترجمه آیت الله العظمی مکارم شیرازی، مرکز طبع و نشر قرآن جمهوری اسلامی ایران، چاپ اوّل، ۱۳۷۸٫
۲) تفسیر المیزان، علامه محمد حسین طباطبایی رحمه الله علیه، انتشارات بیروت.
۳) تفسیر نمونه، جمعی از نویسندگان، زیر نظر استاد حضرت آیه الله مکارم شیرازی.
۴) کلام جدید، عبدالحسین خسروپناه، مرکز مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى حوزهى علمیّه، چاپ اول، سال ۱۳۷۹٫
۵) منازل الآخره، جمعی از محققین، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی، چاپ اول، بهار ۱۳۸۱٫
۶) سایت ویکی پدیا به آدرس: http://wikipedia.org
۷) سایت تبیان به آدرس: http://www.tebyan.net
۸) سایت راسخون به آدرس: http://www.rasekhon.ir
۹) وبلاگ مطالب قرآنی به آدرس: http://matalebe-ghorani.persianblog.ir
۱۰) سایت ازها به آدرس http://www.azha.ir
۱۱) سایت رسمی آیت الله مکارم شیرازی.
12)sadegh90.blog.ir