آثار و قواعد ازدواج از منظر قرآن
ازدواج همان بهرهبردارى درست از
پدیده غریزه جنسى است که خالق حکیم در وجود انسان قرار داده است و انسان مىباید
در حد تعادل از آن استفاده کند تا ضمن هماهنگى تشریع با تکوین، زمینه دوام و بقاى
نسل بشرى را فراهم آورد.
گروه معارف «شبکه خبر دانشجو»؛ ازدواج به عنوان یک
پدیده طبیعى، داراى آثار و فواید فردى و اجتماعى فراوانى است، که در قرآن کریم نیز
به برخى از آنها اشاره شده است:
الف- اثر اجتماعى (حفظ نسل)
مهمترین اثر در بعد اجتماعى ازدواج، بلکه راز اصلى
این پدیده، استمرار نسل بشرى است. افزون بر اشاره قرآن، امام على (ع) در راز وجود
شهوت در انبیا مىفرماید: «و اما الشهوه فجعلها الله تعالى فیهم لما اراده من
بقائهم فى الدنیا ... فلولا موضع الشهوه، لما اکلوا، فبطل قوه اجسامهم عن تکالیفهم
و یبطل حال النکاح، فلایکون لهم نسل ولا ولد، و ما جرى مجرى ذلک، فالشهوه مرکبه
فیهم لذلک؛ خداوند بدین جهت در انبیا شهوت قرار داد که مىخواست آنها بتوانند در
دنیا زندگى کنند ...؛ پس اگر شهوت در آنها نبود، غذا نمىخوردند، بدنشان از اداى
وظایف باز مىماند و نیروى نکاحشان از بین مىرفت، و دیگر نسل و فرزندى نداشتند؛
پس بدین خاطر شهوت در درونشان جاسازى گردید.» «. ر. ک: بحارالانوار، ج 93، ص 89»
باید توجه داشت که شهوت در سخن امام اعم از شهوت جنسى و اشتهاى شکمى است، ولى
مصداق بارز خواست انسانى شهوت جنسى است.
ب- آثار فردى
قرآن براى ازدواج در بُعد فردى، آثار چندى را بیان
مىکند که به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
1. آرامش روحى
وقتى بنا شد به حکم حکمت الهى و مصالح آفرینش، در
درون انسان غریزه جنسى نهاده شود، چنانکه در روایتى از امام صادق (ع) به نقل از
على (ع)، آمده است: «ان الله رکب فى الملائکه عقلًا بلا شهوه، و رکب فى البهائم
شهوه بلا عقل، و رکب فى بنى آدم کلیهما، فمن غلب عقله على شهوته، فهو خیر من
الملائکه، و من غلب شهوته على عقله فهو شر من البهائم؛ خداوند فرشتگان را از عقل
محض آفرید، و حیوانات را از شهوت محض خلق کرد، ولى در آفرینش انسان، هر دوى عقل و
شهوت را قرار داد؛ بنابراین، اگر عقل انسان بر شهوتش چیره شود، از فرشتگان برتر
خواهد شد، و اگر شهوتش غالب گردد، از چهارپایان نیز پستتر مىشود.» «ر. ک: وسائل
الشیعه، ج 11، ص 164»
در درگیرى میان عقل و شهوت، به هنگام فوران کوره
آتش شهوت، تنها چیزى که مىتواند به انسان آرامش ببخشد، خاموش کردن طبیعى آتش شهوت
است که در قالب ازدواج قانونى انجام مىشود. اصلا وجود همسر شرعى و قانونى در کنار
انسان از آن جهت که هر زمان اراده کند، در اختیار او است، خود مایه آرامش است و از
این رو است که قرآن مىفرماید: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ
أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا؛ دیگر از نشانههاى خدا این است
که از جنس خودتان همسرانى براى شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید» «. روم،
21» با این آرامش به دست آمده، انسان بهتر مىتواند از عالم خاکى رسته، از ملک
فراتر رفته و به خدا برسد.
2. دوست یابى
انسان در این دنیا، به حکم این که در درونش، یک
جاذبه و کشش قلبى وجود دارد، نمىتواند همواره به تنهایى زندگى کند، بلکه مىبایست
براى خود شریک و رفیقى برگزیند. بدیهى است که رفقاى درسى و شرکاى مالى هر کدام در
کوتاه مدت، و تنها در بخشى از نیازها مىتوانند انسان را یارى کنند، ولى آن که در
دراز مدت مىتواند یار و غمخوار انسان و انیس و مونس وى باشد، همسر او است؛ از این
رو، قرآن مىفرماید: «وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّهً وَرَحْمَهً؛ «همان» و در بین
شما دوستى و رحمت قرارداد.»
مودت در آغاز زندگى و رحمت در پایان آن است. مودت
در بیشتر مواقع، دو سویه و رحمت از یک سوى مىباشد.
3. دژسازى
قرآن کریم از هر دوى زن و مرد نسبت به یکدیگر تعبیر
به لباس مىکند و مىفرماید: «هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ؛
آنان لباسى براى شما، و شما لباسى براى آنان هستید.» «بقره، 187» فلسفه آن نیز
روشن است؛ زیرا این لباس است که انسان را از سرما و گرما و خطر برخورد اشیاء به
بدن حفظ مىکند، عیوب انسان را مىپوشاند و نیز زینتى براى انسان است.»
زن و مردى هم که ازدواج کنند، به آثار ارزشمندى
مىرسند؛ زیرا جوان، چه پسر و چه دختر، وقتى به مرحلهاى از زندگى رسید، از یک سو
احساس استقلال مىکند و مىخواهد به نحوى از خانه و خانواده جدا شده و شانه خود را
از زیر اوامر و نواهى پدر و مادر خالى کند و از سوى دیگر، این استقلال در بسیارى
امور نه تنها کارساز و مشکل گشا نیست، بلکه مشکل آفرین نیز هست.
در اینجا مىبایست ضمن دادن استقلال به فرزند، او
را به جایى پیوند داد تا از تند بادهاى زندگى، حرارت شهوت، سردى عاطفه، گفتار
نارواى مردم و ... در امان بماند و این تنها ازدواج است که مىتواند این مهم را بر
دوش بگیرد؛ یعنى پسر و دختر را در برابر آتش شهوت بیمه کند، در سردى زندگى عاطفه
آنها را تأمین نماید، از گفت و شنودهاى بى پایه در امانشان دارد و هر کدام را
مایه آبروى دیگرى سازد. افزون بر آن، اینکه زن و مرد بسان لباس عیبهاى ظاهرى و
باطنى یکدیگر را مىپوشانند.
4. یادگار نیک
یکى از آثار مهم ازدواج این است که انسان مىتواند،
یادگارى شایسته به نام فرزند صالح تحویل جامعه دهد، ثمره صالحى که چه بسا به مصلحى
بدل شود و با فکر و اندیشه خود عالمى را دگرگون مىسازد. روشن است که با خوددارى
از ازدواج ظهور چنین مصلحانى ممکن نخواهد بود؛ از این رو قرآن به دنبال بیان «حرث
لکم» مىفرماید: «قَدِّمُوا لأَنْفُسِکُمْ؛ با پرورش فرزندان خوب، اثر نیکى را از
پیش بفرستید.» «. بقره، 223»
5. بىنیازى
افزون بر آثار عبادى و اخلاقى ازدواج، در بعد فردى
و اجتماعى، اثر اقتصادى نیز در آن وجود دارد. قرآن مىفرماید: «إِن یَکُونُوا
فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ؛ اگر فقیر و
تنگدست باشند، خداوند آنها را از فضل خود بىنیاز مىکند.» « نور، 32» این تعبیر
در پاسخ کسانى است که از ترس فقر، تن به ازدواج نمىدهند، و حال آنکه قرآن نه
تنها ازدواج را موجب تنگدستى نمىداند، بلکه بر عکس مایه توسعه زندگى مىداند؛
زیرا فرد مجرد ممکن است لقمه نانى را از خانه پدر به دست آورد؛ از این رو خود را
آزاد انگاشته و دنبال کار و تلاش نرود، ولى همین که ازدواج کرد و وظایفى بر دوش
خود احساس نمود، بىشک تلاش خواهد کرد تا خود و خانوادهاش را تأمین کند، و در
پرتو این سعى و کوشش به فضل الهى به زندگىاش فزونى بخشد.
6. کسب معنویت
وقتى بر اثر ازدواج، تعادل در غریزه جنسى ایجاد شد،
انسان مىتواند در پرتو آرامش حاصل از آن به عبادت بپردازد و به مبدأ و معاد (خدا
و قیامت) توجه بیشترى داشته باشد؛ چنانکه پیامبر (ص) مىفرماید: «من احب ان یلقى
الله طاهراً مطهراً فلیقله بزوجه؛ هر کس مىخواهد پاک و پاکیزه خدا را ملاقات کند،
باید ازدواج کند.» «مقنعه، شیخ مفید، ص 496»
www.sadegh90.blog.ir