وحدت از دیدگاه قرآن و سنت
چکیده
این پژوهش در موضوع «وحدت از دیدگاه قرآن و سنت» طی سه فصل تدوین شده است، که فصل اول؛ شامل کلیات موضوع در سه گفتار ارایه شده است. گفتار اول به تعریف و حدت از دو منظر لغوی و اصطلاحی پرداخته وانگهی مفهوم وحدت اسلامی، اجتماع و جامعه را تبیین نموده است. گفتار دوم شامل طرح پیشینة موضوع در دو بخش تاریخی و نگارشی میباشد. و گفتارسوم، تبیین ضرورت و اهداف را به عهده دارد، که در آنها ایجاد همسویی علمی و عملی مسلمانان، تقویت پژوهش آزاد و علمی، و پیشنهاد راهکار مسالمتآمیز زندگی بر اساس قرآن کریم مهم جلوه میکنند. فصل دوم؛ به تبیین وحدت از نگاه قرآن اختصاص دارد، که در دو گفتار بیان گردیده است. گفتار اول مبانی وحدت را با آیههای قرآنی با تأکید بر توحید، خلقت از منبع واحد تحلیل میکند؛ و با نگرش بر منشأ خلقت واحد و پیروی از رهبر واحد، وحدانیت الهی را از مبانی مهم و برجستة وحدت میداند. گفتار دوم عوامل ایجاد وحدت را با تکیه برآیههای قرآنی تبیین مینماید، که تقوای الهی، الفت و دوستی بین مسلمانان و انسانها و اعتصام به حبلالله و امت واحده، از جمله عوامل برجسته و مؤثر در پیدایش وحدت به شمار میرود. در فصل سوم؛ وحدت در نگاه سنّت در سه گفتار مطرح شده است، که در گفتار اول؛ حضرت پیامبر(ص) مصلحتبینی، پیروی از اهلبیت(ع)، و...را مایة تحقق وحدت اسلامی میداند. در گفتار دوم؛ امام علی(ع) نیز از عوامل ایجاد وحدت، سیرة پیامبر اکرم(ص) را مهم دانسته، سیرة عملی امیرمؤمنان(ع) وحدت اسلامی را قوام بخشیده است، او به وحدت دستور میدهد و از اختلاف نهی میکند و جامعة اسلامی را به اخلاق نیک، احترام با همدیگر، مصلحتاندیشی، صلة رحم و..فرا میخواند. در گفتار سوم؛ امام حسن(ع) صلح با معاویه را در راستای تحکیم وحدت توصیف میکند.فصل چهارم در دو گفتار موانع و راهکارهای وحدت را توضیح میدهد، که در گفتار اول موانع به بیرونی و درونی تقسیم شده، از آن میان سلطة غرب و ناسیونالیسم قابل یاد آوری است. در گفتار دوم راههای ایجاد وحدت در مؤلفههای اعتقادی، علمی، سیاسی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است، که ایمان به خدا، اعتصام به حبلالله، مناظرات علمی، توجه به مشترکات و حفظ حرمت همدیگر از شاخصههای مهم وحدت آفرین در بین جامعه میباشد. در نهایت این پژوهش با طرح نتیجه پایان یافته است.
کلید واژهها: وحدت اجتماعی، قرآن، راهکارها، وحدت اسلامی، موانع، امت، جامعه، مسلمانان، خالق واحد، حبلالله.
منبع: مجله تخصصی اندیشه تقریب، 1388، شماره 22
مقدمه:
اندیشمندان و پژوهشگران در طول تاریخ انسان را، از دیدگاهها و زوایای گوناگون
مورد مطالعه قرار دادهاند، بعضی از مطالعات با رویکرد روانشناسانه، برخی حقوقی،
پارهی سیاسی، بعضی اعتقادی و ایدئولوژیکی و بخشی جامعه شناختی مطرح بوده است.
وحدت و همگرایی از مفاهیمی است که گاهی در جرگه سیاست، گاهی در گرایش مذهب و دین،
و بعضی اوقات با رویکرد جامعه شناسی مورد مطالعه قرار میگیرد. چون اگر وحدت جامعة
انسانی را در زمرة وحدتملی قرار دهیم، موضوع سیاسی است، و اگر وحدت را در جامعه،
به قشر خاصی از پیروان یک دین مورد بررسی قرار دهیم، موضوع مورد مطالعه، علاوه بر
اینکه دینی و مذهبی بوده، جامعه شناسانانه نیز بحث خواهد کرد، مانند وحدت اسلامی و
مسلمانان، و... در این مجموعه سعی بر آن است که وحدت اسلامی، همراه با آسیبها و
راهکارهای آن، از نگاه درون دینی، با تکیه بر آموزههای قرآن، تحلیل و تبیین شود،
تأثیرات وحدت با توجه به جامعة اسلامی و شرایط موجود در آن به عنوان پیآمدهای
تأثیرگذار در سرنوشت و سعادت دنیوی و اخروی بشر گوشزد شود، تا نقش منفی اختلاف و
تفرقه در نابودی جامعة انسانی و اسلامی مشخص گردد.
فصل اول: کلیات
گفتار اول: مفاهیم و تعاریف
1ـ تبیین مسأله
وحدت و وفاق اجتماعی یکی از مهمترین ایدههایی است که انسانها خصوصاً مسلمانان از
روزگار آغازین اسلام تا به حال، با توجه به اصول و مبانی اسلامی پیگیر آن بوده و
در تلاشند که یک تز و نظریه و استراتژی واحدی، در ابعاد مختلف، متناسب با مقتضیات
زمان، ارائه دهند. مفهوم وحدت اسلامی بصورت نظری در متون و منابع اصیل اسلامی
بویژه درقرآن کریم به تعابیر مختلفی چون، امت واحده، برادری و اعتصام به حبل الله
و... مطرح شده است.
وحدت اسلامی را میتوان با رویکردهای مختلف تحلیل نمود. هرگاه سخن از همگرایی آحاد
مسلمان در منابع فقهی و حقوق بین الملل به میان آید در محدودة دارالاسلام قابل
بررسی است. آنگاه که وحدت اسلامی با عناوینی چون تعاون و وفاق اجتماعی، الفت و
اخوت اسلامی، امت واحده و همبستگی دینی نماد یابد، در حوزة علوم اجتماعی، اخلاق و
اعتقادات مورد تحلیل قرار میگیرد. و هرگاه به وحدت اسلامی از منظر علوم سیاسی و
روابط بینالملل نگریسته شود، در قالب همبستگی کشورهای مسلمان، اتحاد اسلامی، بلوک
اسلامی و یا به گفتة مستشرقان پاناسلامیسم قابل تبیین است.
تز «وحدت اسلامی» در اندیشه سیاسی بسیاری از علما و اندیشمندان مسلمان به چشم میخورد
و هر یک به نوعی آن را بیان و تشریح کرده، راه حلها و موانع موجود در راه وحدت را
به رشتهی تحریر درآوردهاند امّا سؤالی که به ذهن میرسد، این است که، چرا به رغم
آنکه شعار وحدت و همگرایی در جهان اسلام بیش از یک سده توسط مصلحان جهان در اسلام
مطرح شده است، در جهان اسلام به وحدت و همگرایی نمیرسیم؟ موانعی که در این خصوص
بر سر راه وحدت اسلامی است، چیست؟
بنابراین پژوهش حاضر بر آن است که وحدت اسلامی و
موانع و راهکارهای آن را که بیشتر ناظر به برادری دینی میباشد، از منظر قرآن با
استعانت از علوم تفسیر در بستر مسایل اجتماعی و اعتقادی بررسی نموده و به سؤالات
ذیل پاسخ دهد.
سؤال اصلی: از دیدگاه قرآن و سنت، وحدت اسلامی و راههای ایجاد آن کدامند؟
سؤالات فرعی: الفـ آسیبهای وحدت اسلامی و انسانی در چیست ؟
بـ راهکارها و عوامل تحقق وحدت چه میباشند؟
2ـ چیستی وحدت
وحدت در لغت عبارت است از یگانه شدن، یگانه بودن و اشتراک گروهی در یک
مرام و مقصد، اشتراک همه افراد ملت در آمال و مقاصد که مجموعهای واحد به
شمار آیند. در لسان العرب آمده است: الوحدة فی المعنی
التوحّد ، وحدت در معنی، یعنی یکی شدن. اتحاد عبارت است از یکی شدنـیگانگی
کردن، یکرنگی، یکدلی، یک جهتی و هماهنگیـ صیرورة الشیئین الموجودین شیئاً
واحداً. دو چیز موجود به یک چیز تبدیل گردد.
وحدت از نظر اصطلاحی به معنی انفراد است. واحد در اصل چیزی است که مطلقاً جزئی
ندارد. پس آن در هر موجود بکار می رود. چون واحد وصف خدا آید معنایش این است: او
کسی است که تجزی و تکثر در آن راه ندارد. منظور از «وحدت
انسانها»، توحید اعتقادی و دینی و کنار گذاشتن اختلافات فکری و اعتقادی و سلیقهی
میان آنها نیست، بلکه مراد این است که با حفظ این اختلافات، نسبت به هم همدلی پیدا
کنند و به حقوق یکدیگر احترام بگذارند و مصالح متقابل را رعایت کنند.
3ـ مفهوم وحدت اسلامی
وحدت اسلامی، عبارت از این است که فرقههای مسلمین یکدیگر را بطور صحیح بشناسند،
از مواضع فکری و اعتقادی هم آگاهانه مطلع شوند و جهت حفظ و گسترش کیان و بنیاد اسلام
از نزاعی که قرآن کریم از آن نهی نموده است، دور باشند و برای دفاع از ساحت مقدس
قرآن مجید و اصول ثابت و مشترک اسلامی در برابر دشمنان ملحد، مسلمین امتی متحد،
ملتی متشکل و جماعتی همراز و همنوا و هم جبهه باشند.
مفهوم «وحدت اسلامی» چیست؟ و آنچه در دین اسلام به عنوان «اتحاد اسلامی» آمده
چیست؟! اخوت اسلامی که قرآن بر آن تأکید دارد و میگوید: «انّما المؤمنون اخوة
فاصلحوا بین اخویکم» معنایش التزام قلبی و عملی به مشترکات اسلام است که به طور
قطع ثابت شده و در عصر رسول اکرم(ص) مورد قبول همه بوده است. همین مشترکات قطعی
است که معیار اخوت اسلامی است. هدف آن است که مسلمانان براساس اصول مشترک اسلامی
در ابعاد مختلف عقیدتی، فقهی و اخلاقی که اکثر مسایل اسلامی را تشکیل میدهد، خود
را امت واحد بدانند و در سرنوشت یکدیگر سهیم باشند. شیخ محمد عاشور, معاون رئیس
دانشگاه الازهر مصر و رئیس کمیتة گفتوگوی بین مذاهب اسلامی میگوید: «مقصود از
اندیشة تقریب بین مذاهب اسلامی, یکی کردن همة مذاهب نیست... تقریب باید بر پایة
بحث و پذیرش علمی باشد تا بتوان با این اسلحة علمی به نبرد با خرافات رفت و باید
دانشمندان هر مذهبی در گفتوگوی علمی خود, دانش خود را مبادله کنند, تا در یک محیط
آرام بدانند, بشناسند, بگویند و نتیجه بگیرند». در مفهوم وحدت
اسلامی و تقریب، دو اصطلاح و عنوان مهم است: یکی حفظ وحدت و یکپارچگی امّت اسلامی
و دیگری حفظ اصل اسلام، این دو باید در کنار هم مورد توجه خاص قرار گیرد.
پروفسور روژهگارودی فرانسوی میگوید: دلیل این که من از مسیحیت و مارکسیسم به
اسلام گرویدم، اسلام برای من مفهوم جهانیترین مذهب را داشت. زیرا «توحید» مفهومی
جهانی دارد و فقط مفهومی برای ما نیست...قرآن به ما تکلیف میکند و میآموزد که به
همه پیامبران قبل همچون حضرتموسی(ع) و حضرتمسیح(ع)و... و به شریعت آنها
احترام بگذاریم. به همین دلیل، نظر من آن است که مسلمانان میتوانند هسته اصلی این
اتحاد جدید باشند،...ما میتوانیم نقش اول و برجسته را برای اتحاد در سطح کل جهان
داشته باشیم، به شرط این که بر اختلافات خودمان انگشت نگذاریم و آنها را ترویج
نکنیم، بلکه در نقاط مشترکی که میانمان وجود دارد، تعمق کنیم.
4ـ چیستی سنّت
الفـ در لغت؛ واژه «سنّت» در لغت، به معنای طریقه، سیره و روش آمده ; چنان که در
قرآن کریم نیز به همین معنا به کار رفته است، آنجا که میفرماید: «سنة اللّهِ فِی
الّذینَ خَلوا مِن قبلُ و لَن تجدَ لِسنّتِه للّهِ تبدیلاً» ; این سنّت خداوند در
اقوام پیشین است و برای سنّت الهی هیچگونه تغییری نخواهی یافت. طریقه و روش خداوند
در امّتهای پیشین این بوده که اگر گروهی دست به فساد و ایجاد اضطراب در بین مردم
میزدند، گرفتار عذاب الهی گردیده، نابود میشدند. این روش خداوند تغییرناپذیر است
و اگر مسلمانان چنین کاری انجام دهند نیز سرنوشت امم گذشته را خواهند داشت.
بـ در اصطلاح؛ «سنّت» در اصطلاح شرعی، به معنای سیره و دستور شارع است، اعم از
دستور قولی، فعلی و امضایی، سنّت بدین معنا، در
فقه به کار میرود و یکی از ادلّه شرعی است. «سنّت» در اصطلاح کلامی، معمولاً
همراه با کلمه «اهل»، یعنی «اهل السنّة» و یا به اضافه واژه «الجماعة»، یعنی «اهل
السنّة و الجماعة» میآید. در این پژوهش منظور از سنت همان
تعریف عمومی فقه را در بر میگیرد که به گوشهی از سیره و روشهای نظری و عملی
بعضی از معصومین(ع) از جمله پیامبر اکرم(ص)، حضرت امام علی(ع)، حضرت امام حسن(ع)
و...اشاره میشود که در رابطه با ضرورتها، بایدها و نبایدهای وحدت مسلمین ارایه
شدهاند.
5ـ مفهوم اجتماع و جامعه
اجتماع به گروهی از مردم که در یک منطقه جغرافیایی معین زندگی می کنند، گفته می
شود، که از همبستگی لازم برای تعقیب هدفهای مشترک برخوردارند، در یک فرهنگ و شیوه
زندگی مشترک سهیمند. اجتماع به دو نوع شهری و روستایی تقسیم می شود.
دورکیم «اجتماعی» را بر«تعاملـ توافق» اجزاء آن (افراد جامعه) میداند و ماکس وبر
«توافق» و محصول نهاییش«وفاق» به منزلة روح و روان جامعه (وجدان جمعی) تأکید میورزد.
وبر«اجتماعی» را در مجموعه کنش متقابل هدفمند و معنادار بررسی میکند و جامعه را
برآمده از سلسله رخدادهای ارتباطی توسّط ذهنیات عامل و انتقال معانی ذهنی از این
رهگذر در اثر تکرار نمادین قلمداد می کند و به بازخوانی ، روانکاوی و پشت خوانی
رفتار از رهیافت تفهّم به واسطة اضافة تبیین تفسیری به تبیین تعلیلی تأکید میورزد
.
در اصطلاح جامعهشناسی به مجموعهای از انسانها که با هم تعامل اجتماعی پایدار
دارند، جامعه گفته میشود. در درون جامعه، به دلیل وجود علایق مختلف انسانها و
گروهها، تضادهای اجتماعی وجود دارند؛ اما با وجود تضاد تعادل و ثبات جامعه حفظ میگردد.
در جامعه افراد نقشهای گوناگونی را میپذیرند و به همان نسبت از مزایای اجتماعی
مختلفی بهرهمند میشوند.
گفتار دوم: پیشینة موضوع
1ـ پیشینة تاریخی
وحدت و همگرایی با پیدایش انسان و روحیه اجتماعی او عجین است، وحدت با تشخیص عقل
ضرورت مییابد، لذا به حکم عقل برای زندگی بهتر، وحدت و زندگی هماهنگ با دیگران،
دایماً در اندیشة بشر بوده است، زندگی قبیلوی بشر در قدیم، رضایت عمومی از یک
حاکمیت را میشود نوعی اتحاد به حساب آورد، که امور را جهت تأمین امنیت و حقوق
خود، به مرجع و قدرتی واگذار میکردند، از نظریهپردازان قرارداد اجتماعی در عهد
قدیم افلاطون و در عصر جدید توماسهابز، ژان ژاک رسو، جانلاک، جانراولز و...را
میتوان بر شمرد.
سابقه وحدت اسلامی به آغاز دین اسلام برمیگردد که میان صحابه رسول خدا اختلاف و
منازعه پیدا میشد و قرآن، مسلمانان را از آن منع میکرد. از جمله در جنگ احد، که
خداوند در سوره آلعمران میفرماید: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا»،
تأکید بر وحدت و پرهیز از اختلاف دارد، و حضرت پیامبر(ص)نیز از
اختلاف نهی، و به وحدت در بین مسلمین امر مینمود.
شخصیتها و چهره های علمی فرهنگی مسلمانان از دیر باز تا کنون در جهت وحدت و
همگرایی مسلمین با اندیشه و تفکر و عمل خود اقدامات
زیادی کردهاند. در قاهره جمعیتی بهنام «جماعة التقریب بین المذاهب الاسلامیة»
در سال 1327هـ.ش، تشکیل شد، آنها مرکزی را به نام «دارالتقریب بین المذاهب
الاسلامیة» بنیان گذاشتند و مجلهای هم به نام رسالة الاسلام منتشر کردند. مؤسسان
آن از شخصیتهای معروف جهان اسلام، مانند شیوخ و اساتید الازهر شیخ عبدالمجید
سلیم; استاد مجدد شیخ محمود شلتوت; شیخ محمد محمد مدنی، رئیس دانشکده شریعت در
الازهر; امام سید عبدالحسینشرف الدین; علامه سید حسین بروجردی مرجع عالی شیعیان
جهان و استاد علامه شیخ محمد تقی قمی، دبیر دائمی دارالتقریب بودند. که آیةالله
العظمی بروجردی(ره)، مرحوم «کاشف الغطاء» از این فکر حمایت فکری
و مالی میکردند.
از امتیازات مهم این حرکت، گرایش و تایید عالمان بزرگ و نداشتن صبغه و رنگ سیاسی
بود که باعث موفقیت شد، و امتیاز دیگر آن جایگزینی اصطلاح «تقریب» به جای
«وحدت» بود. این عبارت، نشانگر آن بود که: اولاً، این کار جنبة فرهنگی و علمی
دارد و تا وقتی که یک نوع تفاهمی بین عالمان اسلام و پیشوایان مذاهب پیدا نشود،
نمیشود مسلمانان را دعوت به یک نوع وحدت کرد، زیرا چنین وحدتی در حالیکه تفاهم و
تقریبی ایجاد نشده، وحدت صوری و سیاسی است. ثانیا، جایگزینی «تقریب» به جای
«وحدت»، نشان میداد که هدف بنیانگذاران این حرکت، انحلال و یا ادغام مذاهب
نیست، بلکه مقصود این است که مذاهب، با حفظ استقلال و ماهیت خود، به یکدیگر نزدیک
شوند.
اصول این حرکت بر امهات و مسایل اصلی اسلام که مورد اتفاق همة مسلمین است متکی
بود، و مؤسسان آن به خصوص روی فقه تکیه میکردند و مدعی بودند که این فقه، مذاهبِ
مهم موجود مانند مذهب شافعی، مالکی، حنبلی، حنفی، جعفری و زیدی را از هم جدا کرده
است. البته، اختلافات عقیدتی بین مذاهب دیگر با شیعه در مساله امامت وجود دارد;
چنان که در مذاهب اهل سنت نیز در مسایل عقیدتی اختلافاتی است. گروهی گرایش اشعری
دارند و گروه دیگر گرایش اعتزال; اما هیچ یک از اختلافات عقیدتی، باعث ایجاد مذهب
نشده است، و کسی نمیگوید فلان قسمت عالم اسلام اشعری هستند یا اعتزالی، بلکه
تقسیمات برحسب فقه است. لذا، تکیه بر تقریب در محدوده فقه مذاهب، کار خوبی بود.
2ـ پیشینة نگارشی
در ارتباط با موضوع مورد تحقیق از دیدگاه قرآن پژوهش و تحقیق منسجم و یکدستی ارایه
نشده است گرچه در برخی کتب و مقالات از آن به صورت پراکنده بحث گردیده است. به
عنوان نمونه در کتاب «وحدت اسلامی از دیدگاه قرآن و سنّت» سید محمد باقر حکیم،
وحدت از دو منظر آن هم در حجم کم مورد توجّه قرار گرفته و نیز در کتاب «مبانی
الگوی وحدت و تفرقه در قرآن کریم» زهره شاکر اردکانی به بخش الگو بودن وحدت
پرداخته است.
در بعضی منابع، وحدت اسلامی با رویکرد غیر از قرآنی مطرح شده است که به قرآن کریم
بسیار کم یا اصلاّ استناد نشده است. و اساساّ با تکیه بر مباحث سیاسی، تاریخی و
مانند آن وحدت اسلامی را تحلیل نمودهاند، که از جمله کتاب: «الگوهای وحدت اسلامی
از دیدگاه مصلحان دینی معاصر» که در این کتاب گرچه به مسائل وحدت پرداخته است امّا
فقط وحدت را از نگاه مصلحان دینی چون سیّد جمال الدین اسدآبادی، عبده، کواکبی،
اقبال لاهوری، سیّد قطب و امام خمینی(ره) بررسی کرده است. و به منابع مهم وحدت که
قرآن است، توجه جدی نشده است. و کتاب دیگری که به نام «اتحاد ملی و انسجام اسلامی
رمز نجات وبقای مسلمین» است نیز بیش از هر چیز به تحلیل وحدت با رویکرد سیاسی
پرداخته است. و مسائلی چون وحدت ملی، اتحاد مسلمانان و نفاق را، از دیدگاه
اندیشمندان مسلمان تحت موضوع انسجام اسلامی تبیین کرده است.
از منابع دیگری که بصورت غیر مستقیم در ارتباط با این موضوع بودهاند، و به سهم
خود مسألهای وحدت را پرورش دادهاند، میتوان کتابهایی چون تفسیر «الکبیر» فخر
الرازی، «المنار» محمد رشید رضا، «مجمع البیان» طبرسی، و «المیزان» علامه
طباطبایی؛ و نیز میتوان برخی دیگر از منابع که در این اواخر نگارش یافتهاند،
کتابهای: «اتحاد اسلامی در آثار شهید مطهری» نویسنده سید حمید جاوید موسوی؛ «وحدت
از نگاه امام خمینی (ره)»؛ «همبستگی امت اسلامی» اکبر هاشمی رفسنجانی؛ «اسلام آیین
همبستگی» عبد الکریم بیآزار شیرازی؛ «علی طریق الوحدة» سید تقی مدرسی؛ «حول
الوحدة والتقریب» محمد علی تسخیری، را از پیشینههای مهم این پژوهش به شمار آورد.
لذا این پژوهش با مراجعه به متون تفسیری، کتب و مقالات مرتبط با این موضوع تلاش میکند
که وحدت انسانیـ اسلامی و موانع و راهکارهای آن را از نگاه قرآن و سنت در حد
توان به صورت منسجم تبیین و تحلیل نماید.
گفتار سوم: ضرورت و اهداف موضوع
1ـ ضرورت و کارکردها
از آنجا که وحدت و همگرایی مسلمانان، از اهمیت خاصی برخوردار است، پژوهش در این
راستا ضرورت مییابد که در دو بخش عمده قابل طرح است:
الفـ علمی
1ـ شناخت نظرات اندیشمندان اسلامی و گسترش پژوهش و اجتهاد در منابع اسلامی؛ 2ـ
الگو سازی دیدگاههای اسلامی؛ 3ـ ایجاد وحدت نظر و
همسویی بین مسلمانان.
بـ عملی
1ـ توجه به ارزشهای انسانی و خدمت به خلق؛ 2ـ توسعه قدرت سیاسی، علمی، فرهنگی،
اقتصادی، و ایجاد قدرت حقیقی بین مسلمانان ؛ 4ـ رفع اختلاف و نزاع از بین انسانها
و مسلمانان، وحدت مایه استواری و نیرومندی است و اختلاف موجب شکست و سستی است: و
لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم و اصبروا ان الله مع الصابرین; و اختلاف کلمه
نداشته باشید که بد دل خواهید شد و شأن و شوکتتان بر باد میرود. 5ـ رستگاری در زیر
لوای توحید؛ 6ـ تقویت جامعة اسلامی در برابر تهدیدات دشمن، و دفاع از منافع
مسلمین.
2ـ اهداف
الف. تأمین و برآورده نمودن ضرورتهای پژوهش، با تبیین موانع و راهکارهای وحدت
اجتماعی از منظر قرآن بصورت عقلانی و مستدل؛ بـ رفع اختلاف و نزاع است در سایة
وحدت اسلامی؛ جـ گسترش و توسعة پژوهشی این موضوع؛ دـ تکامل انسان و رشد فکری
جامعه دینی ؛ هـ طرح راهکار اصولی و مسالمتآمیز زندگی انسانها با الهام از کتاب
آسمانی قرآن مجید.
فصل دوم: تبیین وحدت
از نگاه قرآن
قرآن کریم میکوشد تا در نهایت همهی انسانها را
در جامعهی جهانی واحد گرد آورد و در این راستا از انسانها میخواهد که با حفظ
اصول و در نظر داشتن اختلافات ملی و شریعتی، در یک اجتماع بزرگ و واحد انسانی گرد
همآیند و به اصول و ارزشهای مشترک توجه کنند. در همین راستا است که مؤمنان را
برادران یکدیگر میخواند و به همکاری و تعاون در امور نیک دعوت میکند.
از دیدگاه قرآن، انسانها در آفرینش از یک گوهر بوده و وحدت خلقت دارند، یعنی همه
از حضرت آدم به وجود آمدند، لیکن به سبب امتحان بشر و ظهور استعدادها و ظرفیتهای
او و نیز حسد و دنیاطلبی، فرقهگرایی، تفرقه افکنیهای دشمنان و بدخواهان، القائات
شیطانی، مسخره کردن متقابل افراد و گروهها، دادن لقبهای زشت به یکدیگر و سوء ظن
به یکدیگر، این وحدت فرو پاشیده است. قرآن کریم برای تحقق دوباره امت واحد، این
مؤلفهها را پیشنهاد میدهد: اخوت بین مسلمانان، مودت مسلمانان، الفت بین
مسلمانان، رحمت مسلمانان در قبال همدیگر، رافت بین مسلمانان، عفو، فضل، صفح،
اصلاح، تعارف، احترام به سایر ادیان و پیامبران الهی و رد انحصارطلبی گروهی خاص.
آیا انسانها ذاتاً از یکدیگر بیگانهاند یا در ذات خود به همکاری و همگرایی تمایل
دارند؟ در صورت همگرایی ذاتی انسانها، چه عواملی باعث تفرقه و واگرایی و فروپاشی
وحدت میشود؟ به نظر میرسد با توجه به آموزههای اسلامی، دلایل فراوانی مبنی بر
وجود زمینهها و عناصر همگرایی، وفاق، اتحاد و تعاون و در یک کلام امت واحده در
انسانها وجود دارد، قرآن کریم آثاری چند را برای وحدت و همگرایی انسانی بر می شمارد
که به مطالعه و بررسی این موضوع میپردازیم.
گفتار اول: مبانی وحدت
1ـ اعتقاد به اصول و شرایع آسمانی
قرآن گوهر شرایع آسمانی را یک سان و تسلیم در برابر خداوند و توحید دانسته، همه
پیروان شرایع آسمانی را به همبستگی و اتحاد در محور توحید میخواند. در تحلیل قرآنی
همه شرایع بر اصول سه گانه توحید، نبوت و معاد بنیاد نهاده شده اند و همه پیامبران
الهی مردمان را به این سه اصل می خواندهاند.
الفـ ایمان به خدای یکتا، وحی آسمانی و روز واپسین و کتابها و رسالت های
پیامبران؛ قرآن همه اهل کتاب و شرایع آسمانی را به اتحاد و همبستگی دعوت می کند و
از آنان می خواهد تا در سایه سخن و عقیده مشترک با مسلمانان گردآیند و متحد گردند:
«قُلْ یـأَهْلَ الْکِتَـبِ تَعَالَوْا إِلَی کَلِمَة سَوَآءِم بَینَنَا
وَبَینَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیـئًًا وَلاَ
یتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا
فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ؛ بگو: ای اهل کتاب،
بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما مشترک است که جز خداوند یگانه را نپرستیم، و
چیزی را شریک او قرار ندهیم، و بعضی از ما بعضی دیگر را، غیر از خداوند یگانه، به
خدایی نپذیرند، هرگاه (از این دعوت) سر برتابید، بگویید گواه باشید که ما
مسلمانیم». آیه فوق برای وحدت، به قدر مشترک بین مسلمانان و اهل کتاب، یعنی توحید
و وحدانیت اشاره کرده و کلمه توحید را مایه اتحاد و یکپارچگی ادیان گوناگون معرفی
نموده است.
بـ تأکید بر وحدت پیامبران و پیام های آسمانی همه پیامبران؛ در بینش قرآن تفاوت
میان شرایع اسلام (به معنای اصطلاح عام) تفاوتی بر پایه مقتضیات بوده است؛ چنان که
تفاوت دین اسلام و شریعت اسلامی با دیگر شرایع در بیان تفصیلی و جامعیت و کمال آن
است. باتوجه به اشتراک و یگانگی اسلام در همه
شرایع و پذیرش اصول اساسی اسلام از سوی همگان، قرآن بیان میدارد شرط نجات پیروان
شرایع آسمانی ایمان به خدا (توحید)، معاد و عمل صالح است: «ان الذین آمنوا والذین
هادوا و النصاری و الصابئین من آمن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم
عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون»؛ به درستی که کسانی که به پیامبر و دین
اسلام ایمان آورند و کسانی که یهودی و یا مسیحی و یا صابی شده اند کسانی هستند که
به خدا و روز آخرت ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، پس برای آنان در نزد پروردگارشان
پاداش است و آنان ترسان و اندوهناک نمی شوند. البته این به معنای
عدم نسخ شرایع پیشین نیست بلکه به معنای آن است که کسانی از اهل کتاب هستند که
اسلام و حقانیت آن را نمی شناسند و باتوجه به جهل خود نسبت به اسلام به همان شرایع
پیشین به شرط باور به توحید و رستاخیز عمل میکنند و کارهای شایسته و نیکو به جا
میآورند آنان به این شرط اهل نجات هستند.
قرآن با این همه، پیروان همه شرایع آسمانی را بر
گرد آمدن در محور نقاط مشترک میخواند. و از آنان میخواهد
بر این محور با یک دیگر متحد شده و جامعه ای امن و به دور از ستم و تعدی برپا کنند
و نسبت به عقاید و سنت ها و مراکز عبادی یک دیگر احترام متقابل داشته باشند. ؛
زیرا هر شریعت دیگری اصول شرایع دیگر را تأیید کرده و مدافع آن بوده است.
جـ دعوت همگانی یکسان در همة ادیان
1. دعوت همگان به سوی اجرای احکام ثابت الهی مشترک در تورات و انجیل به قصد روشن
ساختن میزان اتحاد و تقارب میان ادیان، به خصوص اینکه این شریعت ها مکمل همدیگر
بوده اند آیات مربوط به وجوب روزه، چگونگی قصاص و پرهیز از رباخواری نمونه ای از
این دعوت هاست.
2. دعوت به مراجعه به تورات و انجیل به هنگام حل و فصل اختلافاتی که دامنگیر اهل
کتاب میشد و توجه به مواردی که میان تورات و انجیل و قرآن مشترک است.
3. دعوت مردم به مراجعه به دانشمندان اهل ذکر و معرفت از اهل کتاب با هدف تبیین
حقایق اسلام.
4. دعوت به پذیرش آیین اسلام و اصول آن و حرمت نهادن به پیامبر اکرم(صلی الله علیه
وآله) و قایل شدن به اصل ابراهیمی برای اسلام و تأکید بر موقعیت ممتاز ابراهیم (ع)
در آئین محمد(ص) با توجه به اینکه ابراهیم پدر پیامبران بنی اسرائیل و فرستاده ای
است که آئین های آسمانی به او منتهی می گردد. بر این پایه تأکید می شود که نام
«اسلام» از طرف ابراهیم(ع) است و او خود، مسلمان(تسلیم محض خدا) و حنیف است و
یهودی و نصرانی نیست.
5. فراخوانی اهل کتاب بر پذیرش رسالت حضرت محمد(ص) به واسطه تأکید بر بشارت هایی
که پیامبران و کتاب های آسمانی پیشین داشته است قرآن کریم بارها متذکر این حقیقت
شده است. یکی از این موارد، در سوره اعراف و در سیاق گفتگو راجع به موسی است و
مورد دیگر در سوره صف جای دارد.
2ـ رهبر و راهنمای واحد
دیگر از مبانی وحدت پیروی از رهبری واحد است، چنانچه در آیه چهل وشش انفال مورد
تأکید قرار گرفته است: «وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَـازَعُوا
فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّـبِرِینَ; و اطاعت خدا و
پیامبرش نمایید و نزاع مکنید تا سست نشوید و قدرت شما از میان نرود و استقامت
نمایید که خداوند با استقامت کنندگان است». بنابراین، لازم است مذاهبِ مختلف برای
رفع اختلافات و درگیریهای درونی به مشترکات تمسک کنند، تا در برابر بیگانگان،
یگانگی و اتحاد خود را حفظ کنند; اما در غیر این صورت و مشغول شدن و درگیری بین
خود، قوای جسمی، فکری، اقتصادی و... هدر میرود. قرآن کریم اطاعت و تسلیم در مقابل
خدا را از پناهگاه مهم بشر برای نجات بیان فرموده است: وَ مَن یسْلِمْ وَجْهَهُ
إِلَی اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی; کسی که قلب و جان
خود را تسلیم خدا کند و در آستان پروردگار سر تسلیم و اطاعت فرود آورد در حالی که
محسن و نیکوکار باشد به دست گیره محکمی چنگ زده است».
3ـ خلقت از نفس واحد
از دیدگاه قرآن کریم، انسانها وحدت در خلقت دارند، چون خداوند آنها را از «نفس
واحده» آفریده است. «نفس» به معنای عین است و نفس هر شیئ یعنی عین آن شیئ، و نفس
انسان آن چیزی است که قوام انسان به آن است و انسان به واسطه آن، انسان است و آن
مجموع روح و جسم انسان در این دنیا و روح به تنهایی در برزخ است. در آیات ذیل بر
مفهوم نفس واحده تاکید شده است: «یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس
واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء» ای مردم، از
پروردگارتان پروا کنید، همو که شما را از یک تن یگانه بیافرید و همسر او را هم از
او پدید آورد و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراکند.
علامه طباطبایی و فخر رازی معتقدند مراد از «نفس واحده» در آیه شریفه حضرت آدم
علیه السلام و مراد از «زوجها» همسرش حواست که این دو والدین انسانها هستند و
خلقت حوا نیز از آدم علیه السلام است; بنابراین خلقت همه انسانها به حضرت آدم
منتهی شده و وحدت در خلقت دارند.
محمد رشید رضا نیز با تاکید بر این که همه انسانها از نفس واحده خلق شده اند و
وحدت در خلقت دارند، میگوید: در این که آن «نفس واحده» کیست، اقوال مختلفی است
لکن منافاتی ندارد که مراد حضرت آدم علیه السلام باشد. فخر رازی در تفسیر
آیه فوق میگوید: این امر که همه انسانها از «نفس واحده» خلق شده اند میطلبد که
نوعی انس و اتحاد بین انسانها برقرار باشد تا موجب زیادتر شدن محبت و ترک تفاخر و
تکبر بریکدیگر شود. «و هو الذی انشأکم من نفس واحدة فمستقر و
مستودع قد فصلنا ایات لقوم یفقهون»; و اوست که شما را از
تن یگانهی پدید آورد و آن گاه (شما را) قرارگاه و ودیعت گاهی است. به راستی که
آیات (خود) را برای قومی که در مییابند به روشنی بیان کرده ایم. محمدرشید رضا درباره این آیه میگویند:
مراد از «انشاکم» در آیه شریفه، «خلقکم» است و به این معناست که ذریه انسان با همه
فزونی و گستردگی اش به حضرت آدم علیه السلام منتهی میشود و بعضی از این ذریه، خلق
شده و در زمین مستقرند و برخی نیز هنوز به دنیا نیامده اند و در صلبها و رحمها
هستند و در آینده متولد خواهند شد.
همان طور که بیان شد، طبق مفاهیم قرآن، همه انسانها را خدا از «نفس واحده» یعنی
از حضرت آدم خلق کردهاست. از دیدگاه قرآن، این وحدت بشر در آفرینش، باید به وحدت
در امت بیانجامد; انسانها فطرتاً با هم دوستی و الفت دارند و امتی واحد، متحد و
همبسته را تشکیل میدهند. قرآن کریم تشکیل امت واحد را یک برنامه وسیع و جهانی
برای تحقق حکومت جهانی واحد میداند. برای تحقق این آرمان در ادیان مختلف به ظهور
مصلح آخر الزمان نوید داده است که وی این امت جهانی را بنیان مینهد.
گفتار دوم: عوامل وحدت
1ـ تقوای الهی
تقوا و پرهیزگاری یکی از عوامل مهم وحدت آفرین در جامعة انسانی مورد توجه قرآن
کریم قرار گرفته است، اگر در همه جا عدالت، تقوا، محبت، تعاون، ایثار، حرمت، همدلی
و... حکم فرما باشد، اختلاف، نزاع و درگیری یا بطور کلی از بین میرود و یا بسیار
اندک است. اگر ظلم، تجاوز به حریم و حرمت دیگران، بی عدالتی، بیتقوایی، غارت
یکدیگر، و... در جامعه حاکم باشند، یقیناً درگیری، اختلاف و... نیز به تبع آن وجود
دارند. لذا، خداوند متعال میفرماید: «یسْـَلُونَکَ عَنِ الاْنفَالِ قُلِ
الاْنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ
َبَینِکُم; از تو درباره انفال میپرسند، بگو: انفال
مخصوص خدا و پیامبر است، پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید و میان برادرانی را که
با هم ستیزه دارند آشتی دهید و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید اگر ایمان دارید. در
این آیه شریفه بعد از امر به تقوا، (که یکی از صفات انسانی است) امر به اصلاح و حل
اختلاف شده است; معلوم میشود تا فضائل انسانی نباشد امر به صلاح و یکانگی و وحدت
معنا ندارد.
دعای اهل ایمان این است که: «وَ لاَ تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلاًّ لِّلَّذِینَ ءَامَنُوا
رَبَّنَآ إِنَّکَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ; و در دلهایما حسد
و کینهی نسبت به مؤمنان قرار مده، پروردگارا ! تو مهربان و رحیمی». «غِل» به صفات
مخفی و زشت اخلاقی گفته میشود، مؤمن از خداوند میخواهد هر گونه زشتی را از او
دور کند. این جمله با توجه به تعبیر «اخوان» (برادران) حاکی از این است که بر کل
جامعه اسلامی روح محبت، صفا و برادری باید حاکم باشد تا اتحاد و یگانگی ایجاد شود.
2ـ الفت و دوستی بین انسانها
روش و منش الهی این است که از یک طرف مردم را به سعادت، علم و عمل دعوت میکند و
از طرف دیگر، از جهل، نادانی و تقلید کورکورانه، تفرقه و دشمنی بر حذر میدارد.
دشمنی در بین مردم عرب به خاطر تعصبات قومی، ریشهای دیرینه داشته است، اما اسلام
با بر شمردن هدف خلقت انسان و رسیدن به لقاء الله؛ وسیله و ابزار دانستن زندگی
دنیوی، آنها را به برادری و برابری دعوت کرده است. همانند: قبیله اوس و خزرج که
بعد از سالها اختلاف به برکت اسلام، با هم پیمان برادری بستند. «هُوَ الَّذِی
أَیدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِین؛ وَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِهِمْ لَوْ
أَنفَقْتَ مَا فِی الارْضِ جَمِیعًا مَّآ أَلَّفْتَ بَینَ قُلُوبِهِمْ وَلَـکِنَّ
اللَّهَ أَلَّفَ بَینَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ;» او همان کسی است که
تو را با یاری خود و مؤمنان تقویت کرد. و در میان دل های آنها الفت ایجاد نمود،
اگر تمام آن چه روی زمین است صرف میکردی که در میان دل های آنها الفت بیافکنی
نمیتوانستی ولی خداوند در میان آنها الفت ایجاد کرد او توانا و حکیم است.» روشن
است این تألیف قلوب و نزدیک شدن اهل ایمان و اتحاد بین آنها، به خاطر ایمان، توجه
به خدا و ارتباط مکتبی امکان پذیر است; و گرنه همین انسانها تا قبل از بعثت، دشمن
خونخوار هم بودند و بر اثر دوری از یکدیگر وجود کینه و دشمنی درگیری های طولانی
داشتند و خون هم را میریختند. در جای دیگر آمده است: «فَأَلَّفَ بَینَ
قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا; و نعمت خدا را به خود یاد
کنید; آن گاه که دشمنان یکدیگر بودید، پس میان دلهای شما الفت و مهربانی انداخت
تا به لطف او برادران هم شدید»
3ـ اعتصام به حبل الله
آیة قرآنی مستقیماً بصورت امری مسلمانان را به اتحاد و تمسک به ریسمان الهی فرا میخواند:
«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ
اللَّهِ عَلَیکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَآءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکُمْ
فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا» (و هممسلکان) به ریسمان خدا (قرآن و
اسلام،) و هرگونه وسیله وحدت)، چنگ زنیم و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگ) خدا را بر
خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، خدا در دلهای شما الفت ومهربانی
انداخت و به برکت نعمت او، برادر شدید! و شما بر لب حفرهای از آتش بودید، خدا شما
را از آن نجات داد; این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار میرسد; شاید
پذیرای هدایت شوید.
تاکید قرآن بر حبل الله است، حبل به معنای ریسمان، سبب و وسیله و ابزاری است که با
آن میتوان به هدف و خواسته خود رسید. البته به هرچیز ممتد
و طولانی که وسیله رسیدن به هدف یا محکم و استوارکردن چیزی باشد، نیز اطلاق میشود. اما در اصطلاح قرآنی
چنان که راغب اصفهانی از آیات استفاده میکند، مراد از حبل الله چیزی است که موجب
اتصال میان انسان و خداوند میشود.
در این آیات بر محوریت خداوند و توحید در همه اموری تاکید میشود تا نشان داده شود
که اصل در همه مسائل اجتماعی و غیر اجتماعی توحید و پذیرش وحدانیت الهی است.
خداوند برای جلوگیری از تشتت در جامعه ایمانی مدنیه و حفظ اصول وحدت بر لزوم تمسک
دست جمعی مردم و مؤمنان به حبل الله تاکید میکند و آن را به عنوان عامل تقوایی
مورد شناسایی و ردگیری قرار میدهد؛ زیرا اطاعت از فرمان الهی و نیز تمسک به حبل
مصداقی از تقوای الهی است و انسان با آن میتواند خود و جامعه را از شر بسیاری از
امور باز دارد.
الفـ حبل الله و مصادیق آن
این اساسیترین پرسش در زمان ماست، که قرآن به مسأله حبل الله به عنوان عامل اصلی
وحدت جامعه اسلامی و ایمانی اشاره کرده است. سخن این است که حبل الله چیست و
مصادیق آن کدامند؟ در تفاسیر و روایات تفسیری برای حبل الله مصادیق چندی را بیان
کرده اند.
از مهمترین مصادیقی که بیان شده است قرآن است که خود به عنوان کتاب قانون مطرح
است. چنان که گفته شد اصولا جامعهای بدون قانون مکتوب نمیتواند به وحدت هدف و
رویه دست یابد و به زودی دچار فروپاشی و تشتت میگردد. علامه طباطبایی برپایه روش
تفسیر قرآن به قرآن با استناد به آیه 101 آل عمران، بر این باور است که یکی از مهم
ترین مصادیق حبل الله، قرآن کریم است. وی برای تایید این برداشت روایتی را از صاحب
کتاب تفسیر شریف تبیان نقل میکند که در آن روایت پیامبر(ص) حبل الله را به قرآن
تفسیر میکند.
دومین مصداق وجود شریف پیامبر(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) میباشد. بر اساس
روایتی از امام باقر(ع) در تفسیر آیه آمده است که اهل بیت پیامبر(ع) حبل الله
هستند. این احتمال از آن جایی قوی و استوار مینماید
که بدون نمونه و رهبری معصوم(ع) نمیتوان جامعه را به درستی برپایه آموزههای
وحیانی مدیریت کرد. به هر حال دست یابی به جامعه برتر و کامل تنها با حضور حبل
الله واقعی ممکن است. در برخی از روایات تفسیری به قرینه همان آیه 101، مراد از
حبل الله کتاب و سنت است که در این صورت امری باقی و برقرار است و همه جوامع میتوانند
با تمسک به آن وحدت خویش را حفظ و از تفرقه و پیامدهای سوء آن در امان باشند.
علامه با توجه به این تفسیر و روایت این نظر را پسندیده و به عنوان مصداق واقعی
حبل الله از این رای پشتیبانی میکند.
بـ آثار اعتصام به حبل الله
از مهم ترین آثار تمسک به حبل الله را میتوان به وحدت جامعه و دوری از تشتت اشاره
کرد. زیرا حبل الهی چیزی است که برادری ایمانی را تقویت میکند و مردم را به نعمت
اخوان و برادر بودن میرساند. نتیجه برادری ایمانی
چیزی جز عزت و رهایی از ذلت عمومی و اجتماعی جامعه اسلامی نسبت به جوامع دیگری
نخواهد بود؛ زیرا کسانی که از نعمت برادری برخوردار میشوند در کنار یکدیگر و برای
یک دیگر و در راستای هدف مشترک و وحدت رویه و روش حرکت میکنند و از هرگونه
پراکندگی در هدف و روش دوری میورزند. این گونه است در دل دشمنان خویش ابهت میاندازند
و دشمنان ایشان را بزرگ و قوی مییابند.
4ـ امت واحده
اُمَّت، واژهای با بُرد معنایی بسیار وسیع که میتواند جامع مفاهیمی چون
قوم، قبیله، عشیره، گروههای نژادی و نیز ملت یا جامعهای مذهبی که تحت
لوای هدایت یک پیامبر قرار دارد، باشد این واژه بار
اسلامی دارد، ولی با این وصف، در قرآن بر غیر مسلمانان نیز اطلاق شده است،
و از این رو، میتواند به معنای «شعب» نیز نزدیک باشد. با اینهمه، معنای
اصطلاحی امت، جماعتی از مردم است که خداوند برای آنان پیامبری مبعوث
کرده، و آنان به او ایمان آورده، و از این رو، با خداوند پیمان بسته، و با
او ارتباط یافتهاند. اما همان طور که یاد شد، واژة امت در
معنایی نزدیک به شعب نیز به کار میرود. طبعاً در این
کاربرد مقصود از امت گروه بزرگی از مردم است که دارای زبان یکسان یا دین
واحد و یا سرزمین جغرافیایی یکسانی هستند.
واژة امت در قرآن کریم 65 بار به صورت مفرد یا جمع آمده است. این که «امت»
در قرآن به چند معنا آمده است، در ذیل مرور میکنیم. الف. ملتی که دینی واحد
دارند: «ان هذه امتکم امة واحدة». ب. امت به معنای
جماعت: «و ممن خلقنا امة یهدون بالحق و به یعدلون». ج. امت به معنای چند
سال: «و لئن اخرنا عنهم العذاب الی امة معدودة». د. امامی که پیشوا و
مقتدای سایرین است: «ان ابراهیم کان امة قانتا لله». هـ امت به معنی
مردم. در حدیث که بارها به صورتهای «امت
محمد»، یا «امتی» (از زبان پیامبر)، یا «اُمَم» وارد شده، به معنی جماعتی
به کار رفته است که از یک پیامبر پیروی میکنند. «اُمَم» نیز به معنی
اقوام پیشین و ملتهایی که خداوند برای آنان پیامبری گسیل داشته، به کار
رفته است. به هر حال، امت افزون بر مفهوم دینی
خود، میتواند به مفهوم همبستگی زبانی، فرهنگی، طبیعی، یا نژادی،... نیز
باشد.
قرآن کریم تشکیل امت واحد را یک برنامه وسیع و جهانی برای تحقق حکومت جهانی واحد
میداند. برای تحقق این آرمان در ادیان مختلف به ظهور مصلح آخر الزمان نوید داده
است که وی این امت جهانی را بنیان مینهد. امت به معنای هر
گروه و جمعیتی است که جهت مشترکی آنها را به هم پیوند دهد. در قرآن کریم آمده
است: «إِنَّ هَـذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ
فَاعْبُدُونِ؛ و این امت شما، امت یگانه است و منم پروردگار شما. پس مرا بپرستید».
آیه شامل تمام انسانها در تمام قرون و اعصار میشود که دارای خدای واحدند و مقصد
نهایی آنها نیز یک مقصد، یعنی قیامت میباشد. آیاتی را که به «امت واحده» اشاره
دارند، میتوان به سه گروه طبقهبندی نمود.
گروه اول: آیاتی که خطاب به پیامبران بوده و فرمان الهی را برای تشکیل امت واحد به
آنان یادآور میشود و بیان میکند که مردم به طور فطری و غریزی امت یگانهی هستند
و سرشت آنها اقتضا میکند که در این جهت حرکت کنند، اما اختلافاتی که پیش میآید
آنان را به تفرقه میکشاند. تاکید بر وحدت فطری امتها در این آیات به این معناست
که پیامبران باید موانع این وحدت را بردارند. این دسته آیات هشدار میدهد که تنها
خدا شایسته سروری است و باید فقط او را عبادت کرد که این خود میتواند موضع وحدت
امت نیز باشد; سپس بیان میکند که امتهای پیامبران در طور تاریخ عصیان کرده و به
تفرقه کشیده شده اند; این آیات عبارتنداز: «ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم
فاعبدون و تقطعوا امرهم بینهم کل الینا راجعون; این امت شماست که
امتی یگانه است و من پروردگار شما هستم، پس مرا بپرستید، ولی آنان در کار خود
اختلاف پیدا کردند و همگی شان به سوی ما باز میگردند».
«ان هذه امتکم امة واحدة و اناربکم فاتقون فتقطعوا امرهم بینهم زبرا کل حزب بما
لدیهم فرحون; و همانا این امت شماست، امتی یگانه و من
پروردگار شما هستم، از من پروا کنید، ولی آنان در کارشان میان خود اختلاف و تفرقه
یافتند، هر گروهی به آنچه در دست دارد شادمان است». فخر رازی میگوید: مراد از
وحدت امت، وحدت در دین است و مراد از دین، اصولی است که مورد قبول همه شرایع است،
مثل التزام به وجود ذات خداوند و صفاتش و امثال آن; بنابراین مختلف بودن شریعتهای
پیامبران، خللی به وحدت امت وارد نمی کند، چون به هرحال پیروان همه شرایع به اصول
واحدی ملتزم هستند.
گروه دوم: آیاتی که هر نوع مشیت جبرآمیز خداوند برای رسیدن به امت واحد را نفی میکند
و نشان میدهد اراده خدا بر این تعلق گرفته که انسان با انتخاب و اختیار خود به
امت واحد برسد. دسته دوم چهار آیه را شامل میشود که دو آیه از آن ویژه امتهای
پیشین بوده و یک آیه شامل امت اسلام و امتهای پیشین است. این سه آیه ناظر به امت
واحد بشری است، اما آیه چهارم ناظر به وحدت امت اسلام است.
این آیات عبارتنداز: «ولوشاء ربک لجعل الناس امة واحدة و لایزالون مختلفین الا من
رحم ربک; و اگر پروردگارت میخواست، مردم را امت
یگانهای قرار میداد، ولی همچنان اختلاف میورزند مگر کسانی که خداوند (بر آنان)
رحمت آورد».
این آیه ناظر به امت واحد بشری است. علامه طباطبایی در این باره میگوید: مراد از
وحدت و اختلاف در این آیه، وحدت و اختلاف در دین است. فخر رازی نیز معتقد
است این آیه ناظر به امت واحد بشری است. رشید رضا هم معتقد
است این آیه ناظر بر امت واحد بشری است و علت عدم اتحاد، امتحان انسان است.
«و لوشاء الله لجعلهم امة واحدة و لکن یدخل من یشاء فی رحمته و الظالمون مالهم من
ولی و لانصیر» و اگر خداوند میخواست آنان را امت یگانهای
قرار میداد، ولی هر کس را که بخواهد در جوار رحمتش در میآورد و ستمکاران (مشرک)
یار و یاوری ندارند.
این آیه نیز ناظر به امت واحد بشری است. علامه طباطبایی و فخر رازی معتقدند در این
آیه خداوند به پیامبر میفرماید که اگر خدا میخواست همه مردم را یک امت قرار میداد
با صفاتی یکسان به نحوی که یا همه مؤمن باشند و وارد بهشت شوند و یا همه کافر
باشند و وارد جهنم شوند، ولی سنت الهی این گونه است که انسانها را آزاد بگذارد تا
خود راهشان را برگزینند و آن گاه صالحان را از فاسقان جدا ساخته، صالحان را به بهشت
و فاسقان را به جهنم وارد سازد.
«ولوشاء الله جعلکم امة واحدة ولکن لیبلوکم فیما آتاکم فاستبقوا الخیرات» و اگر خداوند میخواست
شما را امت یگانهی قرار میداد، ولی (چنین کرد) تا شما را در آنچه به شما بخشیده
است بیازماید. خطاب آیه شامل هم امتهای پیشین و هم امت اسلام بوده و ناظر به امت
واحد بشری است. علامه طباطبایی و فخررازی و رشید رضا در تفسیر آیه میگویند: این
آیه، ناظر به امت واحد بشری است، اما خداوند برای امتحان افراد بشر و تفکیک نیکان
و بدان از یکدیگر، وحدت را در میان آنان ایجاد نکرد. «ولوشاء الله لجعلکم
امة واحدة ولکن یضل من یشاء و یهدی من یشاء و لتسئلن عما کنتم تعلمون ؛ و اگر خدا میخواست،
همواره شما را امت واحدی قرارمیداد;(وهیچ گونه تفاوتی برای بشر باقی نمیگذاشت،
که این اختلافات را برای امتحان گذاشته است) ولی خدا هرکس را بخواهد (و شایسته
بداند)به گمراهی وا میگذارد و هر کس را بخواهد (و لایق بداند) هدایت میفرماید.
البته هر آنچه از نیک و بد کرده اید از همه سؤال خواهد شد. این آیه ناظر به امت
واحد اسلامی است.
علامه طباطبایی و فخر رازی در تفسیر این آیه بر این باورند که خداوند پس از این که
در آیات قبلی به اختلافات میان مردم اشاره کرده، در این آیه میفرماید که این
اختلافات غرض الهی در امر خلقت را نقض نمیکند، اگر خداوند بخواهد اینان را امت
واحد قرار میدهد ولکن این گونه نخواسته است تا هر کسی با اراده و خواست خود به
سوی هدایت یا گمراهی برود و خداوند جزای عمل هر دو گروه را داده و آنان را در قبال
اعمالشان باز خواست میکند.
گروه سوم: آیاتی که دلالت میکند انسانها در ابتدا امت واحدی بودند، سپس بین آنان
اختلافاتی به وجود آمد و اتحادشان بر هم خورد. این آیات عبارتنداز: «کان الناس امة
واحدة فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین
الناس فیما اختلفوا فیه و ما اختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جاء تهم البینات
بغیا بینهم» (در آغاز) مردم امت یگانهای بودند آن گاه
خداوند پیامبران مژده آور و هشدار دهنده بر انگیخت و بر آنان، به حق، کتاب آسمانی
نازل کرد تا در هر آنچه اختلاف میورزند در میان آنان داوری کند و در آن اختلاف
نکردند مگر کسانی که به آنان دین و کتاب داده شده بود که پس از آن که روشنگریها
نصیبشان شد از رشک و رقابتی که با هم داشتند (به اختلاف دامن میزدند).
علامه طباطبایی و رشید رضا در تفسیر این آیه میگویند: بر اساس این آیه، مردم در
آغاز در امور دنیوی و مادیات، امت واحدی بودند، یعنی همگی به نحو یکسان از مادیات
بهره مند بودند تا این که با افزایش جمعیت بشر و گسترش نیازهای آنان، انسانها
برای رفع نیازهای خود به همکاری متقابل پرداختند و این امر موجب اختلاف بین آنان
شده است. برای رفع این اختلافات خداوند پیامبران و قوانینی را در قالب شریعت برای
مردم فرستاد، لکن عدهای از اهل کتاب با آگاهی و از سر ظلم در شریعت الهی نیز
ایجاد اختلاف کردند و موجب تفرقه مردم شدند; بنابراین از دیدگاه علامه طباطبایی و
رشید رضا، امت واحدی که قرآن حکایت میکند در امور دنیوی و مادیات واحد بوده اند.
فخر رازی نیز در تفسیر آیه میگوید: بر اساس این آیه مردم در ابتدا امت واحدی
بودند، لکن در زمانهای بعدی اختلاف پیدا کردند که این اختلاف به سبب حسد و نزاع
عدهای در مادیات ایجاد شده است. وی در این که وحدت این امت در چه بوده است،
اقوالی را ذکر میکند و میگوید قول مشهور این است که در اعتقاد به حق و تبعیت از
آن وحدت داشتهاند. «ماکان الناس الا امة واحدة فاختلفوا و
لولا کلمة سبقت من ربک لقضی بینهم فیما فیه یختلفون» و مردم جز امت واحدی
نبودند که سپس اختلاف پیدا کردند و اگر وعده خداوند از پیش مقرر نگشته بود (به
تاخیر حکم و عذاب) بین آنان در آنچه اختلاف کردند داوری میشد. علامه طباطبایی و
فخر رازی گفته اند: با توجه به این آیه، مردم درگذشته امت واحد بوده و دین واحد
یعنی دین توحیدی داشته اند، سپس در آن اختلاف کرده برخی موحد و برخی مشرک شدند. محمدرشید رضا این
آیه را به نحوی تفسیر میکند که آیه قبلی را تفسیر کرد. «و لولا ان یکون
الناس امة واحدة لجعلنا لمن یکفر بالرحمن لبیوتهم سقفا من فضة و معارج علیهما
یظهرون...» و اگر نبود که (نمیخواستیم)، مردم امت
یگانهای (در کفر) میشدند برای خانههای کسانی که بر خداوند رحمان کفر میورزیدند
سقفهایی سیمین پدید میآوردیم و نیز نردبانهایی که از آن بالا روند.
آیات دیگری نیز از قرآن کریم مانند: آل عمران/ 152 ; نساء/ 71 ; انعام/ 159؛ توبه/
36 ; انبیاء/ 92 ; مؤمنون/ 52 ; روم/ 31 و 32 ; صف/ 4 بر وحدت و همدلی مردم تأکید
دارد; اما در تمام این آیات، مراد از وحدت، دست برداشتن از حقایق نیست. روشن است
که به کارگیری این روشها، همه را به مشترکات فرا میخواند، و سبب هم بستگی و
اتحاد میشود.
علامه طباطبایی میگوید این امت واحد، در برخورداری از اسباب و عوامل زندگی واحد
بودند و خداوند برای بقای این وحدت، به کفار برتری این چنینی نداده است.
فصل سوم: تبیین وحدت از نگاه سنّت
گفتار اول: سیره حضرت پیامبر(ص)
پیامبراکرم، از بعثت تا رحلت همواره در آموزشها و تعالیم خود و در عمل، در جهت
نفی تفرقه و اختلاف، و تحکیم پایههای وحدت، همبستگی، اخوت و همدلی میان مسلمین و
حتی تفاهم با غیر مسلمین غیر معارض از اهل کتاب و...گام نهاده است. سیرهی عملی
پیامبر(ص) در رابطه با وحدت مسلمین از همان ابتدا و به عنوان اولین گام، در اعلام
شعار توحید متجلی گردید، که طی آن با شکسته شدن علل و عوامل تفرقه و مرزهای کاذب،
مسلمین با وحدت در معبود و اتحاد در عقیده، بنای یک جامعهی اسلامی و نظام سیاسی
جدید به نام «امت» را میگذاشتند، آن هم در میان اعراب بادیه که به نفاق و دوروئی
معروف بودند. اما اسلام و پیامبر، قبایل عرب را تحت لوای خود گرد آورده و به دلهایشان
الفت بخشیدند. تعصبهای جاهلیت را از میان بردند و کینههای ریشه گرفته درروزگاران
قدیم در میان آنها محو شد. همه مطیع فرمان پیغمبر و دستور قرآن شدند، و بدین طریق
یک دولت نیرومند مرکزی و ملیتی مبتنی دین اسلام به نام «امت» درعربستان به وجود
آمد.
گام بسیار مهم دیگری که پیامبر اکرم در جهت وحدت امت برداشت، متحد کردن مسلمانان
مهاجر و انصار، تحت لوای اسلام بود که به نوعی یهودیان وغیر آنها، از هم پیمانان و
امثال آن را، تحت پوشش میگرفت که البته به واسطه پیمانهایی بود که پیامبر(ص) با
آنها میبست، صحیفه و مکتوب یا منشور این پیمانها، مسلمانان را هر چه بیشتر به هم
نزدیک کرد و روابط دینی، پایههای دینی ـ عقیدتی و تشکلها و تجمعهای مردم را
تنظیم و تحکیم کرد و طی آن اعلام شد که مسلمانان امت واحده، متحد و مستقل علیه
دشمنان و مستکبرین هستند.
همچنین عقد پیمان برادری و اخوت میان مهاجرین و انصار و بین قبائل انصار، ابتکاری
بیسابقه و انقلابی بود که دشمنان اسلام بالاخص یهود و منافقان را نا امید و
اختلافات میان دو جناح عمده اهل مدینه را ریشه کن نمود. از طرفی دیگر وصلت پیغمبر
با قبائل مختلف و افراد تازه مسلمان آنها و یا افراد سرشناسِ مخالف که عمدتاً در
دوران مدنی بود، آن قبائل را با اسلام خویشاوند مینمود که این خود گامی مهم در
راه ایجاد وحدت قبائل افراد کینه توز بود.
مطالب فوق نمونههایی از سیره عملی حضرت رسول اکرم(ص) است ولی در سخنان گهربار آن
پیامبر نیز نمونههای شایان ذکری در بحث وحدت یافت میشود که به تبیین گزیدهی از
آنها میپردازیم.
در پرتو بیانات آن بزگوار همه مسلمانان به اهمیت این امر خطیر پی برده، اختلافات
را کنار بگذارند و با همدلی و یکپارچگی بر مشکلات و سختیها فائق آیند. سیرة
چهارده معصوم(ع) بویژه حضرت پیامبر گرامی اسلام، در برخورد با مسلمان و غیر مسلمان
خود محور وحدت جامعة اسلامی قلمداد شده است: «فَأَنْتُمْ أَهْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ
جَلَّ الَّذِینَ بِهِمْ تَمَّتِ النِّعْمَةُ وَ اجْتَمَعَتِ الْفُرْقَةُ وَ
ائْتَلَفَتِ الْکَلِمَةُ» شما اهل بیت، اهل
الله هستید که به برکت شما نعمت کامل گشته و پراکندگی بر طرف شده و اتحاد کلمه
پدید آمده است. بر این اساس ایشان فرمان به وحدت و همبستگی مسلمانان صادر میکند:
«اسمعوا و اطیعوا لمن ولاه الله الامر فانه نظام الاسلام» ازحاکمان الهی اطاعت
کنید و گوش به فرمان باشید، زیرا اطاعت از رهبری مایه وحدت امت اسلام است.
از سوی دیگر وی عوامل وحدت را چنین بیان میکند: «الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ
تَتَکَافَأُ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ یَدٌ عَلَی مَنْ سِوَاهُمْ» مومنان با هم برادرند
و خونشان برابر است و در برابر دشمن متحد و یکپارچه اند.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلم در سال هشتم هجرت، پس از شکست مشرکان، در
پاسخ به آنهائی که حسب و نسب را یگانه ملاک و معیار ارزشها و فضیلتها میدانستند،
با اشاره به ریشه و منشأ واحد انسانها، ملاک و معیار را تقوی خوانده و فرمود: «ای
مردم، شاهد غایبی ابلاغ میکند که خداوند تبارک و تعالی با اسلام آوردن شما سستی
جاهلیت و تفاخر قومی و عشیرهای شما را از بین برد، ای مردم همانا که شما از(
حضرت) آدم هستید و آدم از گل است همانا بهترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.
همچنین پیامبراکرم(ص) در حجة الوداع خطاب به مسلمین، با تکرار این معنا و اینکه
هیچ عربی را بر عجمی و سفیدی را بر سرخی و برعکس، برتری و فضیلتی نیست الا به
تقوی، فرمود: «ای مردم خدای شما یکی است، پدر همه شما یکی است (حضرت) آدم از خاک
به وجود آمده؛ برترین و گرامیترین شما نزد خدا، با تقواترین شما است. هیچ برتری
برای عرب بر عجم نیست بلکه برتریت به میزان تقوی است». پیامبر اسلام در بیان اینکه
اسلام خاص عرب و نژاد خاصی نیست ورسالتش عمومی
و جهانی هست، با اشاره به بلال و صهیب و سلمان، اولی را اولین میوه حبشه و دومی را
اولین میوه رومی و سومی را اولین پارسی نژاد که به دین خدا گرویده، خواند و امت
اسلامی را فراتر از این مرزهای ملی و نژادی دانست. بدین وسیله پیامبر اتحاد و
همبستگی را بین مردم ایجاد مینمود. پیامبر با این سخنان به مردم میفهماند که
اصالت انسانها به مظروف است نه به ظرف؛ پس مهم نیست از چه قبیلهای و نژادی هستند.
از دیدگاه رسول اکرم(ص) تفرقه و نفاق دو اثر دارد، یکی آن دسته از نتایج که شامل
حال فرد میشود و دیگری نتایج وآثار اجتماعی است که دامنگیر همه افراد جامعه میشود.
روایات ذیل به هر دو دسته میپردازد. «من فارق الجماعة مات میتة جاهلی». هر کس از گروه
مسلمانان جدا شود بر مرگ جاهلیت بمیرد. پیامدهای اختلاف در جامعة اسلامی را حضرت
پیامبر گرامی(ص) اسلام چنین بیان میکند: «ما اختلف اُمة بَعدَ نَبیها الا ظَهَرَ
اهلُ باطلها علی اهلِ حـَقه» هیچ امتی پس از پیامبر
اختلاف نکردند مگر آنکه گروه باطل بر گروه حق چیره شد. «من فارق الجماعة شبرأ خلع
الله ریقة الاسلام من عنقه» هر کس یک وجب از
جامعه مسلمین دور شود خداوند رشته مسلمانی را از گردن او باز میکند که این دوری
باعث بیرون آمدن از حوزه اسلام ودیانت است. «لاتختلفوا فان من کان قبلکم اختلفوا
فهلکوا» اختلاف نکنید( درمیانتان تفرقه نباشد).
آنان که قبل از شما بودند اختلاف کردند و هلاک شدند. «والفرقة عذاب» و تفرقه موجب عذاب
است.
گفتار دوم: سیرة حضرت امام علی(ع)
الفـ تأکید علی(ع) بهنقش رسول اکرم(ص) در ایجاد وحدت و اخوت بین مؤمنین؛
«قد صُرفَتْ نحوهُ أفئدةُ الابرار، و ثُنیت الیه أزِمّة الابصار... ؛ یعنی...خداوند
بهوسیلة او کینههای دیرینه را دفن کرد، شعلههای فروزان دشمنی و عداوت
را خاموش نمود، دلها را با هم الفت داد...».
بـ وحدت در پرتوی اخلاق؛ «قلوب الرّجال وحشیةٌ فمن تألّفها أقْبَلتْ
علیه؛» دلهای مردم طبعاً بیگانه و وحشی است،
هر کس با آنها الفت پیدا کند به او روی میآورند. «خالطوا الناس مخالطةً اِن
مِتُّم معها بَکوا علیکم، و اِن عِشتم حَنَّوا الیکم» ؛ با مردم بگونهای
آمیزش کنید که اگر مردید بر شما بگریند، و اگر ماندید، قلباً به شما بگروند.»
جـ دستور به دوری از اختلاف؛ علی(ع) فرموده است: «...والههم واحدٌ! و نبیهم
واحد!، وکتابهم واحدُ! أفأمرهم الله سبحانه بالاختلاف فأطاعوه أم نَهاهُم
عنه فَعَصَوْهُ؟؛ در حالی که خدای آنان یکی است...آنان
خدا را نافرمانی کردهاند؟» «و ألزموا السّواد الاعظم، فان یدالله مع الجماعة،
و ایاکم والفرقة؛ همواره با سیاهی و انبوه مردم مسلمان
ملازم باشید که همانا دست خدا با جماعت است، و از تفرقه بپرهیزید.»
دـ ارتباطات، عطوفت و صلة رحم؛ «وعلیکم بالتواصل و التباذل و ایاکم و التدابر
و التقاطع» . بر شما باد به وصل کردن و همبستگی با هم و بذل و بخشش به هم
و بپرهیزید از پشت کردن به هم و قطع رابطه با یکدیگر. «واجعلوا اللسان
واحداً...» سخنانتان را یکی قرار دهید و وحدت کلمه
داشته باشید.
امام علی(ع) میگوید: مهربانی با «مردم» را پوشش دل خویش قرار ده، و با همه دوست و
مهربان باش، مبادا هرگز چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی؛ زیرا
مردم دو دستهاند، دستهی برادر دینی تویند، و دستهی دیگر همانند تو در آفرینش میباشند. امیر مؤمنان (ع)
کرامت و حفظ حرمت انسانها را در هماهنگی و وحدت میداند.
هـ عمل امام علی(ع) و حفظ وحدت اسلامی؛ «لقد علمتم أنی أحق الناس بها من
غیری، و والله لاسلمن ما سلمت امور المسلمین، و...؛ قطعاً شما خود میدانید
که من از دیگران شایستهتر و احق به خلافت هستم، ولی به خدا سوگند من
تسلیم هستم و مخالفتی ندارم، مادامی که امور مسلمانان روبراه باشد و تنها
به من ستم شود...» این سخن را علی(ع) در شورای شش نفره انتخابی عمر ایراد
فرمود. شیخ عبدالمتعال صعیدی, از علماء بزرگ اهل سنت و استاد دانشگاه الازهر, در
ستایش این روحیه علی(ع) چنین میگوید: نخستین اختلاف میان مسلمانان, اختلاف بر سر
خلافت بود و علی(رضی الله عنه) با آنکه میدانست از دیگران به خلافت سزاوارتراست,
ولی با ابوبکر و عمر و عثمان به مدارا رفتار کرد و از هیچگونه کمک نسبت به آنان
دریغ نفرمود, تا نمونه عالی مدارا و حافظ اتحاد, هنگام اختلاف رای باشد.
گفتار سوم: سیرة امام حسن(ع) و امام صادق(ع)
وحدت عالم اسلام در دیدگاه ایشان خیلی ارزشمند است: من امیدوارم که خیرخواهترین
مردم باشم از برای مردم و کینهتوز نیستم که از سر عداوت و خود محوری جنگ به پا
کنم و باید آگاهی دهم که اجتماع مسلمانان و جماعت آنان اگر چه مکروه شما باشد بهتر
است از پراکندگی و تفرقه هر چند دو دستگی و جبههگیری خواست شما باشند.
صلح امام مجتبی(ع) حقایق نهفتة فراوانی دارد، که امروزه برای مسلمانان بسیار
آموزنده خواهد بود؛ به ویژه آنکه صلح آن حضرت در اتحاد و انسجام مسلمانان بسیار
نقشآفرین بود و در این مسیر، درخت اسلام تنومند شد و ثمر داد. امام مجتبی (ع) خود
علت صلح را در گفتوگوی یاران و دشمنان بیان فرموده است. پاسخهای حضرت به اعتراضها
و شکوهها متناسب با درایت و میزان فهم پرسشگر بوده است. از این رو گاه به ظاهر
تفاوتهایی در پاسخها مشاهده میشود. اکنون به برخی از پرسش و پاسخها اشاره میکنیم:
1. امام مجتبی(ع) در پاسخ مالک بن ضمره که از اصحاب و یاران علی (ع) و از ملازمان
ابوذر غفاری بوده فرمود: «ترسیدم ریشه مسلمانان از زمین کنده شود و کسی از آنان
باقی نماند، از این رو خواستم با مصالحهای که صورت گرفت، حافظ و نگهداری برای دین
باقی بماند».
2. حجربن عدی از یاران با وفای امیرمؤمنان(ع) بود؛ چنان امر صلح بر یاران گران
آمده بود که حجر نیز زبان به شکوه باز کرد و گفت: «به خدا قسم، دوست داشتم که میمردم
و همگی با تو جان میدادیم و چنین ماجرایی را نمیدیدیم. اکنون ما شکست خورده و
غمزده به خانههای خود باز میگردیم و دشمنان ما شاد و پیروز به شام باز میگردند!»
امام دست حجر را گرفت و به گوشه خلوتی برد و فرمود: «ای حجر، سخنت را در مجلس
معاویه شنیدم، ولی هر انسانی مجبور نیست هر آنچه تو دوست داری دوست بدارد و رأی و
نظراتش همانند افکار تو باشد، به خدا قسم، من صلح را نپذیرفتم مگر به سبب بقای شما
و اراده خداوند متعال در هر روز به گونهای است».
3. امام در پاسخ عدی بن حاتم فرمود: «من دیدم مردم اشتیاق فراوانی به صلح دارند و
از جنگ بیزارند، بنابراین نخواستم جنگ را به آنها تحمیل کنم و بهتر دانستم به روزی
که موعد آن خواهد رسید موکول نمایم، زیرا اراده خداوند هر روز به گونهای است».
4. بُشر همدانی در مدینه با امام حسن (ع) ملاقات کرد، رو در روی امام ایستاد و
گفت: «السلام علیک یا مُذِلَّ المؤمنین؛ سلام بر توای خوارکننده مؤمنان». امام
جواب سلامش را داد و فرمود: بنشین. او نشست. در جواب او فرمود: «من مؤمنان را خوار
نکردم! بلکه به آنها عزت بخشیدم، قصدم از صلح این بود که شما را از مرگ برهانم؛
زیرا دیدم یارانم آماده جنگ نیستند».
5. ابوسعید عقیصاتمی به امام گفت:ای پسر رسول خدا، چرا در برابر معاویه سستی کردی
و صلح با او را پذیرفتی؟ تو خود میدانی که حق با توست و معاویه فردی گمراه و سرکش
است». امام در پاسخش فرمود: «مگر من حجّت خدا بر بندگانش نیستم و بعد از پدرم
پیشوای مسلمانان نمیباشم؟» ابوسعید گفت: چنین است. امام فرمود: «مگر رسول خدا(ص)
درباره من و برادرم نفرمود: حسن و حسین هر دو امام و پیشوای شمایند، قیام کنند یا
ساکت باشند؟ گفت: آری. امام فرمود: «پس من امام و پیشوای شمایم، با آنان به جنگ
برنخیزم یا مصالح نمایم. ابوسعید، من به همان سبب با معاویه صلح کردم که پیامبر
خدا با قبیله بنی ضمره و قبیله بنی اشجع و مردم مکه در حدیبیه صلح کرد. آنان
کافران به نزول قرآن بودند و معاویه و یارانش کافران به تأویل و تفسیر صحیحاند.
وقتی من از جانب خدای متعال امام مسلمانانم نباید در جنگ یا صلح مرا متهم به
نادانی کنید، اگرچه حکمت و علت آن را ندانید و امر بر شما مشتبه گردیده باشد. اگر
من این کار را نمیکردم، حتی یک نفر از یاران و شیعیانم در روی زمین زنده نمیماند
و همگی را میکشتند».
جاریه بن قدامه نزد امام حسن (ع) آمد و دست در دست او نهاد، با او بیعت کرد و به
او تسلیت گفت و گفت: چرا نشستهای؟ خدا تو را رحمت کند! حرکت کن! پیش از آنکه دشمن
به سوی تو راه افتد ما را به سوی او رهبری کن. امام مجتبی (ع) در پاسخ فرمود: «اگر
همه این مردم چون تو بودند، رهسپارشان میکردم! ولی یک دوم یا یک دهم مردم این
عقیده را ندارند».
اصبهانی با سند خود از جبیر بن نفیر نقل کرده است: به امام حسن (ع) عرض کردم: مردم
میگویند که تو خواهان خلافتی! حسن (ع) فرمود: «جمجههای عرب در دستانم قرار دارد
که میجنگند با هر که بجنگم، و میسازند با هرکه بسازم، و آن را رها کردم تا
خشنودی خدا را به دست آرم، و خون امت محمد(ص) را نگه دارم».
6. امام حسن (ع) در پاسخ به نکوهش برخی از مردم فرمود: «وای بر شما! شما از اهمیت کار من آگاه
نیستید. سوگند به خدا آنچه کردم، برای شیعیان من، از آنچه آفتاب بر آن میتابد یا
از آن غروب میکند بهتر است!».
7. در مدینه، شخصی نزد امام حسن (ع) ـکه نامهای
در دست داشتـ رفت و گفت: این چیست؟ امام حسن (ع) فرمود: «نامهای از معاویه است
که در آن، مرا بیم میدهد و تهدید میکند». گفت: میتوان از او حق خود را بگیری؟
آن حضرت فرمود: آری، ولی بیم دارم که در قیامت، هفتاد یا هشتاد هزارنفرـ یا کمتر
یا بیشترـ بیایند، در حالی که از رگهای بدنشان، خون تراوش میکند، و همه از خدا
کمک میجویند که چرا خونشان ریخته شد».
8. امام مجتبی (ع) در پاسخ به درخواست مسیب بن نجبه که از امام خواسته بود بیعت
خود را با معاویه بشکند و به نبرد بپردازد فرمود: «مسیب! پیمانشکنی شایسته ما
نیست و خیری ندارد. اگر در این بیعت، دنیا را میخواستم [قطعاً با او میجنگیدم؛
زیرا] معاویه در برخورد و درگیری از من شکیباتر نیست، و در هنگامه نبرد از من
پایدارتر نیست و چون کارزار ماندگار گردد، از من نیرومندتر نخواهد بود؛ لیکن با
این بیعت مصالح شما و بازداشتن از درگیری شما را میخواستم...».
9. امام در پاسخ به اعتراض سلیمان بن صُرَد و برخی دیگر فرمود: «خدا را و شما را
گواه میگیرم که من در این صلح، جز حفظ خون شما و اصلاح پیمان شما را نخواستم».
امام صادق(ع) فرمود: «مسلمان برادر مسلمان است و برای برادر مسلمان خود مانند چشم
و آئینه و بالاخره راهنما و خیرخواه اوست هرگز به برادر مسلمان خود خیانت نمیکند
درباره او نیرنگ و حیله بکار نمیبرد به او ظلم و ستم روا نمیدارد، به او دروغ
نمیگوید و در غیاب وی هم سخن ناروائی بزبان نمیآورد. آنحضرت بیاران و
پیروان خود میفرمود: «پیوسته خدا را در نظر داشته باشید و با هم برادران خوبی
باشید بخاطر خدا همدیگر را دوست بدارید، و پیوند برادری خود را مستحکمتر سازید،
برای هم خضوع و فروتنی پیشه گردانید، عطوفت و مهربانی بخرج بدهید، بدیدار و ملاقات
هم بروید، و با این پیوندها و اتحادها، مکتب ما را زنده بدارید.»
فصل چهارم: موانع و
راهکارهای وحدت اسلامی
گفتاراول: تهدیدها و موانع
التقاط عقیدتی، وام گرفتن فکر، فرهنگ بیگانه و تأثیرپذیری از فرضیههای ناقص و
نادرست در حوزههای جامعهشناسی، اقتصاد و علوم تربیتی، ریشه بسیاری از اختلافات
بین انسانها بویژة اندیشمندان امت اسلامی است. عصبیت جاهلی، فخر فروشیها،
قومگراییها و سخن گفتن و نوشتن به زبان و فرهنگ بیگانه، و تغییر واژههای فوز و
فلاح و عزت و عدالت و مشورت و سعادت، به واژههای توسعه سیاسی و اقتصادی و جامعه
مدنی سکولاریسم، پلورالیسم و لیبرالیسم و...که هرکس از آن چیزی میفهمد و داوری
نهایی آن به فرهنگ دیگران سپرده میشود. آسیبهای فرهنگی، اجتماعی، اعتقادی
و...که فراروی تحقق وحدت جامعة انسانی و اسلامی قرار دارند در دو گروه عمده عوامل
بیرونی و درونی قابل بررسی است.
الفـ آسیبها و موانع بیرونی
1ـ سلطة هژمونی استعمارگران
تفرقه افکنی استعمار در کشورهای اسلامی و کوشش برای تأمین منافع اقتصادی و سیاسی
شان باعث دامن زدن به اختلافات مذهبی، فرقهای و نژادی میان مسلمانان و از هم
گسیختگی جوامع اسلامی است. دولتهای استعماری از راه دولتـ ملت سازی، وابستگی فکری
و اقتصادی و به کار گرفتن افراد وابسته در قسمتهای حساس، زمینهی جدایی کشورها و
ملّتهای مسلمان را فراهم میآورند.
در اواخر قرن 19 و اوایل قرن بیستم، قدرتهای بزرگ به این نتیجه رسیدند که دوران
حضور مستقیم در کشورهای جهان سومـ که غالب کشورهای اسلامی را نیز شامل میشودـ به
سر آمده و برای تداوم حفظ منافع خود باید، سرزمینها را به قطعات کوچکتر تقسیم کنند
و دولتهای دست نشانده را در آن کشورها بر سر کار آورند. آنان با نادیده گرفتن
عوامل اشتراک و اتحاد اقدام به دولت سازی نمودند. با حضور استعمار در این کشورها
و دامن زدن به اختلافات قومی، قبیلهی و مذهبی درونی در کشورهای اسلامی، منافع
قدرتهای بزرگ آسانتر تأمین میشود و کنترل این گونه کشورها نیز بهتر انجام میگیرد.
با تقسیم کشورهای جهان سوم به کشورها و ملتهای کوچکتر، از آن پس استعمار سیاستی
نوین در پیش گرفت که در عرف سیاسی از آن به عنوان تز «تفرقه بینداز و حکومت کن»
یاد میشود و البته پیشتاز این جریان انگلیس بود. استعمار با ایجاد اختلاف میان
اقوام و مذاهب، پایههای وحدت اسلامی را لرزان و سست کرد. به عنوان مثال ایجاد
دولتـ ملتهای ترکیه، عراق، سوریه، اردن، کویت، عربستان و...همه از نتایج حضور و
سیاستهای استعمار است که با تکّه تکّه کردن امپراطوری عثمانی، سرزمین اسلامی را
به مناطق جغرافیایی و دولتهای متعدد تقسیم کرد.
2ـ سلطه اقتصادی و منافع قدرتهای بزرگ
سلطه اقتصادی بر جامعة انسانی و اسلامی، یکی دیگر از عوامل تفرقه و جدایی است. در
گذشته مسلمانان بر مهمترین راههای تجاری جهان تسلّط داشتند و به تعبیر امروز راههای
استراتژیک دنیا در کنترل مسلمانان بود و بر راههای دریایی و جادة ابریشم مسلط
بودند، امّا اینک شاه راههای تجاری در دست قدرتهای غربی است و تعریف تجارت و
اقتصاد با گذشته متفاوت است.
اقتصاد امروز مبتنی بر اطّلاعات، صنعت و رقابتهای لیبرالیستی است، که در اختیار
کشورهای پیشرفته میباشد. کشورهای بزرگ و توسعه یافته غربی با در دست داشتن شالودههای
اقتصاد جهانی، به هر نحوی که اراده کنند، میتوانند کشورهای جهان سوم و به خصوص
کشورهای اسلامی را خط مشی سیاسی، فرهنگی دهند. زیرا وابستگی اقتصادی دنیای اسلام
به غرب آن قدر آن را تضعیف ساخته که حتی سیاست و فرهنگ و دین را هم در این کشورها
متأثر از وابستگی اقتصادی کرده است. از طرفی «اتحاد اسلامی» هم خطری جدّی برای
دنیای غرب محسوب میشود لذا همواره تضعیف اقتصادی را اهرمی برای شکل نگرفتن این اتحاد
دانسته و مانع «وحدت» مسلمانان شده است.
به عنوان نمونه، اقتصاد کشورهای عرب حوزة خلیج فارس، گذشته از نفت تقریباً به طور
کامل وابسته به کشورهای قدرتمند غربی است. در آفریقا هم کشورهای اسلامی متأثر از
سیاستهای استعماری دوران گذشته، اقتصاد وابسته دارند. این وابستگیها باعث میشود
که قدرتهای بزرگ از ظهور و بروز یک اتّحاد اسلامی که بتواند اقتصاد قدرتمند را در
پی بیاورد جلوگیری کنند مثلاً بانک اقتصاد اسلامی و نیز سازمان کنفرانس اسلامی
همیشه به علت کم کاری کشورهای اسلامی نتوانستهاند پیشرفت و رونق قابل توجّهی داشته
باشند چون اغلب دولتهای اسلامی از سوی کشورهای بزرگ تحت فشار هستند و قادر نیستند
به تمام معنا در پی تشکیل اتّحاد سیاسیـ اقتصادی اسلامی باشند زیرا با شکل گیری
یک اقتصاد واحد اسلامی در میان کشورهای اسلامی، سرمایه گذاریهای قدرتهای اقتصادی
در کشورهای اسلامی تعطیل خواهد شد و این خطری است که اقتصاد استعماری را تهدید میکند.
البته سازمان اقتصادی اکو را میتوان گامی مثبتی در همیاری و همکار اقتصادی برخی
کشورهای اسلامی دانست.
3ـ هجوم فرهنگی قدرتهای بزرگ
قدرتهای بزرگ از راه تسلّط بر شبکههای ارتباطی و رسانههای جمعی کوشش میکنند که
فرهنگ، عادات و آداب خود را در دیگر کشورها نیز رواج دهند و فرهنگهای دیگر ملل را
تضعیف نمایند. این آشکار است که وقتی روح اسلام و فرهنگ مسلمان با رواج فرهنگ غرب
از جامعه اسلام رخت بربندد، «اتحاد» که یکی از مظاهر فرهنگ اسلامی است، هیچ وقت در
کشورهای اسلامی و بین مسلمین محقق نخواهد گشت.
با هجوم فرهنگ غرب، هویت فرهنگی مسلمانان به خطر میافتد زیرا رسوخ فرهنگ منحط غرب
نه فرهنگ سالم آنان، در کالبد فرهنگی جوامع مسلمان، باعث کج فهمی و دور افتادن از
حقیقت اسلام، ترک احکام اسلام و تعطیل شدن حدود، تنگ نظری در علوم مذهبی، مسخ
ارزشهای عقیدتی و اخلاقی و نابسامانی در پذیرش آموزهای دینی خواهد شد و آن وقت است
که همان آشفتگی و پراکندگی غربی که در جوامع مدرن حاکم است به طوری که انسانها را
از هم دور ساخته است، در جوامع اسلامی نیز حاکم میشود و به طور مثال مسلمان دیگر
پایبند به آن فرموده رسول اکرم(ص) نیست که «کسی که صبح کند در حالی که به فکر امور
مسلمانان نباشد، مسلمان نیست». زیرا تعلیمات اسلامی و مذهبی و هویت اسلامی از
کالبد فرهنگی او رخت بربسته است.
بـ آسیبها و موانع درونی
1ـ اختلافات مسلمانان
عمدة عوامل درونی به سکون جوامع اسلامی و رها شدگی مسلمانان باز میگردند. بسیاری
از مسلمانان دنیای امروز نقطة اصلی اتکای خود را گم کردهاند. و در دایرة هستی،
احساس سرگردانی میکنند. مسلمان اینک با پدیدهای به نام «مدرنیسم غربی» مواجه است
که بدون هیچ زمینهی باید در صدد هضم آن برآید، و فضایی را تجربه کند که هرگز آن
را ندیده است. تنها راه نجات «بازگشت به خویشتن اسلامی» است؛ راهی که نواندیشان
مسلمان از جمله سیدجمال الدین اسدآبادی، علامه اقبال، شریعتی و سایرین آن را تنها
راه حل دانسته اند. این سکون را میتوان در فرد و جامعة مسلمان در قالب خودخواهی،
غرور، منفعت طلبی و... قابل تصور دانست، که باعث تفرقه بین مسلمانان میشود.
2ـ ناسیونالیسم و ملیگرایی
ناسیونالیسم به انواع مختلف آن چون ناسیونالیسم افراطی، دینی، مذهبی، قومی، نژادی،
ملی، مدرن، شؤونیستی و... «وحدت اسلامی» را با مشکل مواجه میکند. ملّیگرایی در
نگاه شؤونیستی مردم هر کشوری خود را برتر از همه میدانند، و دیگران را فدای منافع
خود دانسته، و همه امکانات، منافع و امتیازات را برای خود میخواهند و به دیگر
کشورهای اسلامی به دیدة رقیب و محکوم به خدمت مینگرند.
اگر چه در گذشته نیز ملیگرایی وجود داشته است، امّا مسلمانان دیروز علیرغم
وابستگی به یک سرزمین و یا کشور، خود را جزئی از پیکرة عظیم امّت اسلامی میدانستند،
یعنی وطن دوستی تابع مسأله کلّی تری به نام «امت اسلامی» بود. به عنوان مثال؛
اختلاف در عرب یا عجم، سفید یا سیاه و ترک یا کرد بودن، مسألهی است که اسلام برای
رفع آن آمده است و این جریانات در سدههای نخستین اسلامی بسیار کمرنگ بود چنانچه
در صدر اسلام بلال سیاه پوست و سلمان فارسی در کنار سایر مردم جزیرة العرب به
عنوان امت اسلام میزیستند، و آن چه اهمیت داشت «مسلمان» بودن یک فرد بود. که قرآن
کریم نیز این نوع برتری بینی را تأیید نمیکند، برتری را فقط در تقوا و پرهیزگاری
اعلام میکند: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَی
وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ
أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» ای مردم ما شما را از مرد و زنی
آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل
حاصل کنید در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست بیتردید خداوند
دانای آگاه است.
ناسیونالیسم جدید باعث بروز نزاع در میان کشورهای همسایه و در نتیجه فروش تسلیحات
کارخانههای اسلحه سازی کشورهای قدرتمند میگردد. این نوع«ملی گرایی» ماهیت «اخوت
اسلامی» را تضعیف میکند و به «امت اسلامی» آسیب میرساند. به طور مثال
ناسیونالیسم و ملّیگرایی در حوزة خاور میانه و کشورهای اسلامی باعث شده تا مثلاً
ملّت اردنی، سوریهای، عراق، و... با یکدیگر در
رقابتی سخت باشند و برای حفظ امنیت و حتّی پرستیژ ملی خود، در پی انباشت سلاح و
خرید این تسلیحات از قدرتهای خارجی برآیند. مثلاً عربستان و کشورهای عرب حوزة خلیج
فارس از بزرگترین وارد کنندگان تسلیحات کارخانجات آمریکا هستند و نیز اختلاف میان
لبنان و سوریه با اردن و یا اختلاف کویت و عراق همه و همه ناشی از نوعی
ناسیونالیسم جدید میباشد که در میان ملتهای اسلامی حاکم گشته است. البته باید
توجه داشت که وحدت ملی غیر از از ناسیونالیزم مدرن است، لذا برای ترقی کشور متبوع
به وحدت ملی و همبستگی نیروهای فرهنگی، اقتصادی، علمیـپژوهشی، نظامی و...در حد
اعلای آن نیاز است، چنانچه امام خمینی(ره) این نوع اتحاد را در کشور لازم میداند.
3ـ انحطاط فکری و فرهنگی مسلمانان
دیگر عامل درونی که به خود مسلمانان باز میگردد، انحطاط فکری، فرهنگی و علمی است.
در اثر «فقر علمی» اغلب افراد، کم سواد یا بی سواد هستند و وضعیت علم و دانش در
کشورهای اسلامی تأسفبار است. گویی این مردم هیچ گونه پشتوانهی علمی و مدنی
نداشتهاند و حال آنکه هنگامی که غرب در قرون وسطی دوران رکود را سپری میکرد،
دامنة تمدن اسلامی تا دورترین نقاط جهان امتداد یافته بود. ناآگاهی مردم از عوامل
مهم، حضور استعمار، باعث ظهور استبداد و بروز هرج و مرج است و این زمینهای شد تا
در اوایل قرن بیستم، کشورهای اسلامی از هم دورتر و دورتر شوند و اندیشة اتحاد به
آرزویی محال تبدیل گردد.
4ـ تعصبات کور مذهبی و پیدایش فرقههای ضاله
تعصبگرایی کور مذهبی مسلمانان را از یکدیگر دورتر و دورتر میکند. البته باید
میان تعصب لازم و صحیح با تعصب غیر صحیح فرق گذارد و گفت؛ گرچه اتحاد و همبستگی
اسلامی در اندیشه مسلمانان باید از جایگاه والایی برخوردار باشد و برای ایجاد وحدت
از هیچ تلاشی دریغ نکنیم، اما این باعث نمیشود تا با چشم پوشی از تمام حقایق عدول
شود و همه چیز را فدای وحدت کنیم. جهل و ناآگاهی مسلمانان از مذاهب یکدیگر؛ این هم
مشکل دیگری در راه وحدت است نه تنها مسلمانان نسبت به مذهب خود تعصّب دارند بلکه
به دنبال مطالعة سایر مذاهب هم نمیروند. اگر پیروان فرق اسلامی از ماهیت سایر
مذاهب، آن چنان که بنیانگذاران حقیقی آنها بیان داشته اند، آگاهی کامل داشته باشند
بدون تردید بسیاری از تعصبات و بدبینیها برداشته میشود.
5ـ استبداد دولتی و عدم پشتوانه مردمی
غیر مردمی بودن و استبداد حاکمان سیاسی، کشورهای اسلامی از علل عمدة نارضایتی و
اختلاف در جوامع مسلمین قلمداد شده است، چون بهنام اسلام و آموزههای اسلامی
اعمالی را جهت نیل به منافعشان انجام میدهند، که مسلمان اصیل و حاکمیت اسلام ناب
بگونة زیر سؤال میرود، و اینجا است که جو بیاعتمادی ایجاد میشود.
چنانچه قبلاً ذکر شد استعمارگران با تسلّط اقتصادی
و سیاسی خود در کشورهای اسلامی همیشه سعی میکند به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم
مهرههای مورد نیاز خود را در این کشورها بر سر کار آورد. چنانچه میدانیم در اکثر
بلاد اسلامی، سردمداران و حاکمان در جهت مصالح و منافع مردمی کار نمیکنند حتی آن
دسته از کشورهای اسلامی که انتخابات دارند باز هم از دخالت قدرتها بی نصیب نمیمانند.
به جای اینکه به فکر تامین حق و عدالت در جامعه و تأمین رفاه برای مسلمانان باشند،
در پی جمع آوری مال و ثروت و دروغ و فساد هستند، و در راستای منافع قدرتهای بزرگ
گام برداشته و استبداد همه جانبه را بر ملت خود روا میدارند.
6ـ غفلت اکثر مسلمانان از مسایل مهم جهان اسلام
دیگر عامل درونی غفلت از اولویتهای جهان اسلام است؛ اگر توجه مسلمانان به مسائل
مهم دنیای اسلام نظیر مسأله فلسطین، کشمیر، لبنان و.... معطوف میبود و سعی همه بر
این بود که در پی حل این مشکلات و مقابله با دشمنان برآیند، وحدت اسلامی خودبخود
در میان ملتها جریان مییافت.
همچنین دولتهای اسلامی همت و سعی خود را در استفاده از ظرفیتهای موجود برای به
تفاهم رسیدن مسلمانان به کار نمیگیرند. مثلاً سازمان کنفرانس اسلامی و بانک
اقتصاد اسلامی و مجامع اینچنینی میتواند در روند اتحاد و جوامع مسلمان نقش
بسزائی داشته باشند. اما متأسفانه چنانچه در پیش ذکر شد وابستگی کشورها به قدرتهای
غرب باعث میشود از این ظرفیتها به شکل نارسا استفاده شود و فقط شکل صوری داشته
باشند. بی توجهی مسلمانان به اولویتهاست که باعث میشود مذاهب اسلامی برای مسایل
کوچکتر با هم نزاع کنند و حاضر نشوند برای مسایل مهمتر با هم وفاق داشته باشند.
علاوه بر اینها عوامل و موانع متعددی بر سر راه «اتحاد مسلمانان» وجود دارند که
هم به درون جامعة اسلامی باز میگردند و هم به نقش عوامل بیرون از جامعه اسلامی،
که باید مورد مداقّه قرار گیرند.
گفتار دوم: راهکارهای وحدت اسلامی
1ـ راهکارهای اعتقادی
الفـ ایمان به خدا و فضیلت انسانی
ایمان به خدا و اعتقاد به اصول فضیلت انسانی و اسلامی چون برابری، عدالت، انصاف،
تقوا و پرهیزکاری، احترام به همنوع و پیروان مذاهب دیگر و اصل کرامت انسانی؛ وحدت
و صمیمیت را در بین جامعة انسانی بوجود میآورد: «وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ
تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَآءَهُمُ الْبَیناتُ وَأُوْلَـئِکَ
لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ; و چون کسانی مباشید که پس از آن که دلایل آشکار برایشان
آمد، پراکنده شدند و با هم اختلاف کردند و برای آنان عذاب سنگین است.» مراد از
اختلاف در آیه، جدایی از جهت عقیده است و مقدم داشتن «تفرق» بر «اختلاف» از جهت
مقدمه است; زیرا مردم هر اندازه در حال اجتماع باشند و با هم الفت پیدا کنند،
عقایدشان به یکدیگر نزدیکتر شده و با هم متحد میگردند.
بدون توحید اعتقادی و عملی دستیابی به وحدت اجتماعی خوابی بیش نیست و بدون استقرار
قسط و بهرهمندی همسان از امتیازات اجتماعی و نظام قضایی و کیفری واحد، وحدت ظالم
و مظلوم تنها در سایه زور و تزویر، شکل میگیرد. در سوره بقره آیه 213، اختلاف به
عنوان بالاترین ظلم و ستمی معرفی شده است که به مردم متفرق روی میآورد. برای فرار
از اختلاف و روی آوردن به اتحاد، بهترین راهکار، تمسک به دلایل و براهین روشن است.
بـ قرآن کریم، مایة انسجام انسانها
«وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ; همگی به ریسمان
خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید». قرآن، کتاب جامع و کامل با سه مقوله: اخلاق، عقاید
و احکام، پرچم هدایت را به دوش کشیده و همواره این ندا را بهگوش جهانیان میرساند
که اگر مسلمانان در زیر سایه این پرچم جمع شوند، سعادت دنیوی و اخروی آنها تضمین
میگردد. هرکه به قرآن تمسک کند خدا هدایتش را ضمانت نموده است. آیات بسیاری در قرآن
کریم وجود دارد که وحدت و همزیستی مسالمت آمیز مسلمانان و ادیان دیگر را مورد
تأکید فراوان قرار میدهد. هر چند واژه «وحدت» در قرآن به کار نرفته، اما با مضمون
و محتوای دیگر آمده است.
پیامبر اسلام(ص) فرمودند: قرآن وسیلهای است که یک طرفش به دست خدا و طرف دیگرش به
دستهای شما میباشد; به آن چنگ زنید، که پس از تمسک جستن به آن نه گمراه میشوید
و نه گمراه میکنید.» در روایت دیگر بیان شده است که رشته الهی همانا کتاب خداست
که از آسمان به سوی زمین کشیده شده است. همچنین از پیامبر اسلام(ص) وارد شده است
که رشته الهی همانا آل محمد(علیهم السلام) هستند که مردم مأمور به تمسک آن میباشند.»
جـ نبوت پیامبر اکرم(ص)
مسئله دیگری که بنای وحدت شیعه و سنی بر آن استوار است، نبوت پیامبر گرامی
اسلام(ص) میباشد که خداوند ایشان را «رحمة للعالمین» نامیده، پرچمدار صلح و دوستی
برای مسلمانان و مردمان جهان معرفی کرده است. چنان که حضرتش 23
سال برای برادری و برابری و مبارزه با تبعیض نژادی و استعمار تلاش نمود و به حق،
مصداق بارز آیه «آیا آن که خلق را به راه حق رهبری میکند، سزاوارتر به پیروی است
یا آن که نمیکند» میباشد. پیامبر در اوایل بعثت خود، نامههای متعددی برای زمامداران
بزرگ آن عصر فرستاد و در آن نامهها به بیان وجه مشترک مسلمانان با مردم آن کشورها
پرداخت و بعد از دوستی و وحدت، به مسئله حقانیت اسلام اشاره کرد، و همچنین در میان
مسلمانان نیز عقد اخوت و الفت بست و رنگ اختلاف و نزاع را از چهره جامعه پاک نمود.
دـ تکیه بر شخصیت حضرت علی(ع)
امام همام در خطبه پنجم نهج البلاغه وحدت مسلمانان را مایه برکت، پیشرفت، شکوفایی،
نعمت، قدرت و عزت دانسته و در فرازهای مختلف به وحدت امت اسلامی دعوت نموده. همان
شخصیتی که ابن ابی الحدید میگوید: «چه بگویم در حق کسی که از دیگران بر هدایت پیشی
گرفت و به خدا ایمان آورد و او را عبادت نمود; در حالی که تمامی مردم سنگ را میپرستیدند».
او بخاطر وحدت جامعة اسلامی از حق امامت خود گذشت، تا نشان دهد که عملاً عامل وحدت
اسلامی است: «لقد علمتم أنی أحق الناس بها من غیری...» اکثر شیعه و سنی
اتفاق نظر دارند که آیاتی از قبیل: مباهله، لیلة المبیت، تطهیر، مودت و ولایت، در
شأن حضرت علی(علیه السلام)، نازل گشته است. توجه خاص به این شخصیت میتواند معیار
و ملاک وحدت آحاد مسلمانان باشد.
رـ دوری از نزاع و تفرقه
«وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ...; و با هم نزاع مکنید
که سست شوید و مهابت شما از بین میرود». درگیری و بحث و نزاع بدون هدف، آن هم در
بستر عوامانه و خالی از تحقیق عالمانه، چیزی جز تفرقه و جدایی، و تعصب و کینه به
ارمغان نمی آورد. قرآن کریم جدالی را که موجب تفرقه باشد، مذموم دانسته و بحثی را
که موجب اتحاد باشد، جدال احسن مینامد. حضرت رسول اکرم میفرماید: «المسلمون اخوة
لافضل لاحد علی احدٍ الا بالتقوی» مسلمانان با هم
برادرند و هیچکس بر دیگری برتری ندارد جز به تقوی. «المومنون اخوة تتکافی دماؤهم و
هم ید علی من سواهم» مؤمنان با هم برادرند و خونشان برابر است و
در برابر دشمن یک قدرتند.
هـ اخوت انسانی و اسلامی
این امر در قرآن بخوبی بیان شده است: «اذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکُمْ إِذْ
کُنتُمْ أَعْدَآءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ
إِخْوَانًا; و نعمت خدا را به خود یاد کنید; آن گاه که دشمنان یکدیگر بودید، پس
میان دلهای شما الفت و مهربانی انداخت تا به لطف او برادران هم شدید».
وقتی که بین مسلمانان هیچ تفاوتی نیست و تفاوت آنها فقط بر اساس میزان پرهیزکاری
آنها میباشد، این برابری و برادری خود عاملی برای ایجاد وحدت بین آنها میشود:
«المسلم اخو المسلم و من کان فی حاجة اخیه کان الله فی حاجتة» مسلمان برادر مسلمان
است و کسی که نیاز برادرش را برآورده کند خداوند نیاز او را برآورده میکند.
«لایومن احدکم حتی یجب لاخیه ما یحب لنفسه» هیچ یک از شما دارای ایمان کامل نیست مگر
اینکه آنچه را برای خود دوست دارد برای برادر دینیاش نیز دوست داشته باشد.
مسلمانان دارای یک کتاب آسمانی، یک پیامبر و یک قبلهگاه هستند و اعتقادات دینی
آنان یکسان است. عقل و شرع اقتضا میکنند که بر مشترکات
فراوان تکیه شود و از برجستهکردن اختلافات جزیی پرهیز گردد. مسلمانان از هر فرقه
و مذهبی میتوانند با شعار توحید و زیر پرچم «لا اله الاّ الله» گرد هم آیند و در
عین کثرت و تعدد، وحدتی مثال زدنی خلق نمایند.
2ـ راهکارهای علمی و فرهنگی
الفـ مطالعات و مناظرات علمی
بحث و تبادل نظر علمی درباره موضوعات اختلافی مسألهای عادی است، اما اختلافات
بیش از آن که در اصول باشد، در فروع است و نمیتواند و نباید مانع وحدت امت
اسلامی شود. مطرح کردن مسائل اختلافی و دامن زدن به آنها در بین پیروان مذاهب و
در فضاهای غیرعلمی، نه تنها مشکلی از مشکلات امروز مسلمانان را حل نخواهد کرد،
بلکه روز بهروز فاصله آنها را از یکدیگر بیشتر خواهد نمود. بلکه با طرح آنها در
محافل علمی به نتایج مطلوب بیاندیشند.
از طرف دیگر، نخبگان و اندیشمندان مذاهب مختلف، در سایه وحدت و آرامش، بستر علمی و
تحقیقاتی را گسترش دهند. چرا که در این بستر علمی، نتایج باورنکردنی به دست آمده و
میآید. برای مثال در همین فضای وحدت بوده که شیخ محمد شلتوت، رئیس دانشگاه الازهر
مصر، با پژوهش در مذهب شیعه در فتوای مشهور خود میگوید: «مذهب جعفری معروف به
مذهب شیعه امامی اثنی عشری، مذهبی است که تعبد به آن، همانند: سایر مذاهب اهل
تسنن، شرعاً جایز است. لذا سزاوار است بر مسلمانان که آن را شناخته و از تعصب به
ناحق نسبت به مذاهبی معین، خلاصی یابند».
بـ حج، به عنوان فرصت طلایی وحدت
در موسم حج، به این فرصت عظیم برای تقویت وحدت مسلمانان بیشتر بیندیشیم و نقش مهم
حج را به خود و اطرافیان گوشزد کنیم. این کار را میتوانیم در تشکیل جلسات و همایش
هایی در سطح مسجد، شهر و محل زندگی مان به طور گسترده تری دنبال کنیم. باید توجه
داشته باشید که سخنرانان چنین نشست هایی باید خود به این سفر روحانی مشرف شده و
فضای برادری میان مسلمانان را از نزدیک لمس کرده باشند. تدبر در مناسک حج و
شعارهای حج نیز میتواند به گسترش وحدت کمک کند. مثلاشعار تلبیه (لبیک اللهم لبیک
...) در بردارنده مفهوم توحید و عبودیت است و پیداست که عبودیت اجتماعی بدون اتحاد
میسر نیست، مناسک و نمادهای با شکوه حج چون سعی بین صفا و مروه، طواف و... با نظم
و هیأت روحانی و معنوی خاص، و نیز پوشیدن احرام بصورت یکسان، همه بیانگر اعمال
توحیدی هستند، که انسان را متوجه منبع و خالق واحد میکند.
جـ تحقیق و توجه به نقاط مشترک
نگاه اهل هر مذهب به نقاط مشترکی چون خدای واحد، خلقت، امت، دین، قرآن و پیامبر
واحد, باعث همکاری درون گروهی برای زیستن در جامعة جهانی میشود، و از سوی دیگر
نگاه به نقاط اختلاف, در یک بستر علمی و تحقیقاتی, باعث جدیّت و تلاش در بحث و
پژوهش علمی برای رسیدن به حقیقت و تبیین آرا و نظرات دیگران میگردد. نمی توان در
پوشش شعار «تمسک به ولایت اهل بیت(ع)», آثار و لوازم فقهی اقرار به «شهادتین» را
نفی کرد, همان طور که نمیتوان تحت عنوان «وحدت اسلامی» و با شعار براندازی
تعصبات, از جهات اختلاف در اصول ایمانی و آثار و لوازم آن چشم پوشی نمود. نفی
تعصّب به معنای عدول از حقایق نیست, بلکه به معنای پایه ریزی مبانی اعتقادی بر
موازین علمی و کارشناسانه استـ چه در زمینة پژوهش و تحقیق, و چه در زمینة گفتوگو
و بحثـ تا در نتیجة این نظام فکری, سلوک اهل مذاهب با یکدیگر بر پایة مدارا و عدم
خشونت, شکل گیرد.
به طور قطع، فتوای شیخ محمود شلتوت در بستر پژوهش و در سایه وحدت به دست آمده است،
تا جاییکه دانشمندان بزرگ فرقههای مختلف، همانند: دکتر محمد محمد فحّام، شیخ
محمد غزالی، عبدالرحمن نجّار مدیر مساجد قاهره، استاد احمد بک، استاد شیخ شلتوت و
ابوزهره، استاد محمود سرطاوی یکی از مفتیان اردن، و دکتر حامد حنفیداود استاد
ادبیات عرب در دانشگاه قاهره، فتوای شیخ شلتوت را تأیید و مشکل جامعه مسلمانان را
عدم وحدت میدانند و معتقدند که عمل به این فتوا راهگشا بوده، پیشرفت و هماهنگی
مسلمانان را به ارمغان میآورد.
دـ انتقاد بدون اهانت به یکدیگر
بعضی از مسلمانان به گونه ای یکدیگر را نقد میکنند که گویی با دشمن خود طرف هستند
این رفتار جاهلانه، توهین آمیز است و باعث رنجش و عصبانیت طرف مقابل میشود ما
باید پیش از نقد یکدیگر، “آداب انتقاد” را بیاموزیم تا از انتقاد به ورطه اهانت
کشیده نشویم. دانستن و به کار بستن آن آداب، نه تنها عملاباعث حل مشکلات میشود،
بلکه فضای صمیمیت و برادری را در بین مسلمانان تقویت میکند. اگر احساس میکنیم در
نقد عقاید کسی به سمت بیاحترامی پیش رفتهایم، ادب اسلامی حکم میکند که از او
عذرخواهی کنیم. پیش از عذرخواهی هم بجاست برای آن فرد دعا کنیم؛ چرا که به فرموده
پیامبر(ص) دعا، محبت بین مردم را زیاد میکند. در اسلام، مبحثی تحت عنوان «فقه
اقلیتها» وجود دارد و این اساسا بدان معناست که در دین ما، اهم و مهم وجود دارد؛
البته تعیین این اهم و مهم باتوجه به اصول و آموزه های اسلامی صورت میگیرد. در
این حوزه رهبران و خواص دنیای اسلام، نقش مهمتری بر عهده دارند و باید علاوه بر
درک اهمیت این مسئله، آن را به کار بندند تا اختلافات جزئی به شکاف های عمیق در
امت اسلامی منجر نشود.
رـ چاپ و تکثیر کتب و مجلات تقریبی و وحدت آفرین.
هـ توجه به مسایل وحدت انسانی و اسلامی از طریق رسانههای کشورها.
3ـ راهکارهای سیاسی
الفـ تعمیق روابط اجتماعی
تعمیق روابط دولتهای اسلامی و کاهش اختلافات و تنشها یکی دیگر از اصول لازم
الرعایه در این عرصه است. هر چند وابستگی بسیاری از دولتهای اسلامی به قدرتهای
بزرگ، روابط حسنه بین کشورهای اسلامی را با مشکل روبرو ساخته، اما نزدیکتر شدن
دولتهای اسلامی به یکدیگر و تأکید بر منافع مشترک بر محور تعالیم اسلامی، زمینه
سوء استفاده دشمنان اسلام را از جدایی بین کشورهای اسلامی کاهش خواهد داد. این
مهم میتواند با فعالتر شدن عالمان و نخبگان کشورهای اسلامی و دعوت تودههای مردم
بهوحدت و همدلی و در نتیجه واداشتن دولتهای اسلامی به تعمیق روابط با یکدیگر
تحققیابد.
مسلمانان با جمعیتی یک و نیم میلیاردی و برخورداری از امکانات کمنظیر، توانایی
تبدیل شدن به یک قطب نیرومند بین المللی را دارند. با تشکیل قطب نیرومند دنیای
اسلام، همه اجزای این پیکره احساس قدرت نموده و از تعرض بیگانگان در امانخواهند
بود.
بـ ارائه منشور وحدت اسلامی
منشور وحدت اسلامی خود قانون اساسی خواهد بود تا ملل و کشورهای مسلمان بر اساس آن
یک اتحادیة عظیم را شکل دهند، و بر مبنای اصول تعریف شده انسجام خویش را به جامعة
جهانی تعریف کنند. میتوان راهکارهای وحدت را در منشور وحدت
اسلامی در عناوین ذیل بر شمرد: 1ـ برگزاری برنامههای گفتگوی علمی بین عالمان
متعهد و مستقل شیعه و سنی درمورد اختلافنظرهای فقهی و سیاسی مثل ربا، کنترل
موالید، موسیقی، حد و مرزارتباط با کفار و... 2ـ برگزاری سمینارهای همفکری در
زمینه چگونگی مقابله با قسمت منحط فرهنگ مهاجم غربی، بین حوزه و دانشگاه 3ـ تاسیس
نهاد حوزوی و نه دولتی برای نظارت و کنترل برداشتهای نادرست و جلوگیری از تحریف
معنوی قرآن و سنت 4ـ تاسیس مرکزی برای شناخت و معرفی دقیق اهلبیت(ع) و شبههزدایی
از زندگی آنان و جلوگیری از تحریف سیمای عترت(ع) 5ـ گسترش فرهنگ انس با قرآن و
حدیث و آموزههای دین خصوصاً میان قشر جوان و نوجوان 6ـ اهتمام به خودسازی و
تقویت مساجد و نماز و زیارت و توسل و دعا و عبادت 7ـ دفاع از آزادی اندیشه و بیان
در چارچوب قرآن و سنت و مقابله با توهین و تحقیر دین و انبیاء و اصول تفکر اسلامی
8ـ حمل گفتار و رفتار مؤمنین بر صحت و پرهیز از اتهام بیجا و طیمراحل امر به
معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی 9ـ تفاهم و گفتگو باواژهها و اصطلاحات فرهنگ
اسلامی و خودداری از حضور و شرکت در مجامعی که با اصطلاحات و فرهنگ غیر مکتبی در
مورد اسلام و مسلمین سخن میگویند 10ـ احیای روحیه خودباوری و نفی غربزدگی حاکم
بر اغلب جوامع اسلامی 11ـ خرافهزدایی وپاکسازی فرهنگ دینباوران از خرافه و دروغ
و نمونههای تفرقهانگیز 12ـ افزایش ارتباطات، دید و بازدید علمی بین حوزه و
دانشگاه و مراکز فرهنگیدنیای اسلام 13ـتوجه به دشمن اصلی و مقابله با وابستگان
فکری، سیاسی وافشای مزدوران کفر جهانی در دنیای اسلام 14ـ معرفی تلاشهای وحدت
آفرین انبیاءو معصومین(ع) و اسوههای وحدت اسلامی به نسل جوان دنیای اسلام. 15ـ
تقویت روحیه و بشاش نگهداشتن مسلمانان توسط دولتهای اسلامی با ترویج ورزشهای
سالم.
جـ گفتگوی رهبران مذاهب اسلامی
تفاهم و همدلی علمای برجسته مذاهب اسلامی و کاستن از سوء تفاهمات و تشویق پیروان
مذاهب به همدلی، وحدت و وادار کردن دولتمردان خود به اتحاد با کشورهای اسلامی به
جای اعتماد به دشمنان اسلام، اصل مهم دیگری است که در این عرصه قابل توجه است. این امر بدون گفتگوی
مستمرّ و ارتباط سالم علمی و فرهنگی مداوم امکانپذیر نیست. قطعاً برای جهان
اسلام «گفتگوی بین مذاهب اسلامی» بر «گفتگوی بین ادیان و تمدنها» تقدم دارد. اگر
دنیای اسلام در مرحله نخست قدمهایی بردارد، در عرصه گفتگوی بین ادیان و فرهنگها
و تمدنها نیز توفیقات بیشتری کسب خواهد کرد. حج بهترین فرصتی است که میتواند
ارتباط و همفکری عالمان و نخبگان جهان اسلام را فراهم سازد. اجتماع میلیونی انسانها
از اقوام و ملل و مذاهب گوناگون در موسم حج بهترین نماد و جلوه وحدت اسلامی است که
نباید به سادگی از کنارش گذشت. حضور رهبران مذهبی در این مراسم استثنایی و
ملاقات با یکدیگر و تبادل نظر در مسائل اساسی جهان اسلام و کاستن از اختلافات نقش
بسزایی در وحدت و اتحاد امت اسلامی خواهد داشت.
دـ عدم توجه مرزهای نژادی و جغرافیایی
تقسیم مسلمانان به ملیت های گوناگون در جوامعی مانند آمریکا، گامی در جهت تشدید
تفرقه است، که معمولادر قالب ساختن مساجد و مراکز اسلامی ویژه اقوام و ملیت های
خاص صورت میگیرد. تشکل ها و مراکز اسلامی غرب باید خود را از اختصاص دادن برهانند
و خدمات تبلیغی و فرهنگی خود را به همه مسلمانان عرضه کنند. در چنین جوامعی،
مسئولان مراکز اسلامی و امامان جماعت باید چنان رفتار نمایندکه هیچ مسلمانی در آن
مرکز احساس غربت و تنهایی نکند. برای این منظور، کافی است درها را به روی همه بگشاییم.
ضمنا مسلمانان میتوانند با برقراری رفت و آمدهای خانوادگی، یکدیگر را بهتر
بشناسند و اسلام را عامل وحدت خود بدانند.
هـ تحمل در برابر آرا و عقاید یکدیگر
اختلاف نظر و عقیده در همه جا وجود دارد. اما اگر قرار باشد که اختلافات را در
تعاملات روزمره دخالت دهیم، با مشکلات بسیاری در زندگی مواجه خواهیم شد، جالب
اینجاست که بعضی از مسلمانان، بویژه در کشورهای غیراسلامی، در عین داشتن اختلاف
عقیده با غیرمسلمانان، بدون هیچ مشکلی با آنان ارتباط دارند، اما همین که به میان
هم کیشان خود میآیند، تحمل و مدارای خود را به فراموشی میسپارند. اسلام پهنه
وسیعی دارد و علمای اسلام بر سر مسائل بسیاری، از طرز قرار گرفتن دست ها در نماز
گرفته تا اظهار نظر درباره حضور مسلمانان در چرخه سیاست کشورهای غربی، باهم اختلاف
دارند، اما این مباحث را در حلقه های علمی و تخصصی مطرح میکنند و با تحمل و مدارا
به سخن طرف مقابل گوش فرا میدهند حال که علمای راستین دنیای اسلام با چنین سعه
صدری برخورد کرده و میکنند، کم حوصلگی ما مسلمانان عادی توجیهی ندارد.
4ـ راهکارهای اجتماعی
الفـ حفظ حرمت یکدیگر
افزون بر مقدسات مشترکی که همه مسلمانان از آن برخوردارند، یکسری اعتقادات هم از
مختصات هر مذهب است. نباید پیروان مذاهب اسلامی مقدسات یکدیگر را مورد هتک و
اهانت قرار دهند و به تحریک یکدیگر بپردازند. اگر پیروان اسلام حرمت یکدیگر را
نگاه ندارند، یکی از نتایجش آن است که دشمنان قسم خورده اسلام مقدسات مشترک همه مسلمانان
مثل قرآن کریم، رسول اکرم(ص) و اماکن مقدس آنان را مورد اهانت قرار میدهند. به راستی چرا در دو
دهه اخیر دامنه اهانت به مقدسات مسلمانان گسترش یافته؟ چرا هر از چند گاهی در
گوشهای از دنیا مقدسات مسلمانان مورد هتک قرار میگیرد؟ تأسفبارتر آنکه برخی بیش
از آنچه نسبت به هتک مقدسات اسلامی از خود حساسیت نشان دهند، نسبت به مسائل عادی
مذهبی و اختلافاتی که بین پیروان مذاهب اسلامی وجود دارد، از خود حساسیت نشان
میدهند. از کنار اهانت به قرآن بهسادگی میگذرند. در صدر اسلام که با رحلت
پیامبر اکرم(ص) جامعه دچار تشتّت و اختلاف شد و امر خلافت از مسیر اصلی خویش
منحرف گشت، امیرمؤمنان علی(ع) به منظور حفظ مصالح اسلام و مسلمین، ایجاد وحدت و
جلوگیری از افزایش اختلاف بین مسلمانان را وجهه همت خویش قرار داد و برای تثبیت
جامعه نوپای اسلامی از هیچ کوششی فروگذار ننمود.
در یکصد سال اخیر مصلحان دلسوزی ظهور کردند و به سهم خود قدمهایی در جهت ایجاد
وحدت برداشتند. سیدجمال الدین اسدآبادی، میرزا محمدحسن شیرازی، شیخ محمد حسین کاشف
الغطأ، سید عبدالحسین شرف الدین، سیدمحمد حسین بروجردی، شیخ عبدالمجید سلیم و شیخ
محمود شلتوت، در این اواخر امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، از جمله
منادیان وحدت شیعه و سنیاند که قدمهای مثبتی در این عرصه برداشتند.
بـ تعاون و همکاری
«المؤمن من اهل الایمان بمنزلة الرأس من الجسد یألم. المؤمن لاهل الایمان کما یألم
الجسد لما فی الراس» مؤمن نسبت به اهل ایمان چون سرنسبت به تن
است، مؤمن از رنج مؤمنان رنجور شود چنانکه تن از رنج سر رنجور گردد. «المؤمن
للمؤمن کالبنیان المرصوص یشدّ بعضه بعضاً» مؤمن نسبت به مؤمن
مانند بنایی محکم است که اجزای آن یکدیگر را استحکام میبخشد. الجماعة رحمة و
الفرقة عذاب جماعت(وحدت) مایه رحمت و تفرقه موجب عذاب
است. یدالله علی الجماعة دست خدا بر سر جماعت
است. همچنین میفرماید: از رسول اکرم در مورد جماعت امتش پرسیدند، فرمود: جماعت
امت من اهل حقند اگر چه کم باشند. از پیامبر اکرم
پرسیده شد: جماعت امت چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانی که بر حقند، اگر چه ده نفر
باشند.
جـ هیچ کس را تکفیر نکنیم
اگر میخواهیم فضای وحدت اسلامی را سالم نگه داریم، باید از این پدیده شوم
بپرهیزیم. تکفیر، که متاسفانه در سال های اخیر رواج بیشتری یافته است، افراد و
گروه های مسلمان را به انزوا میکشاند. این پدیده در جوامعی که اختلاف فرقههای
مسلمان وجود دارد، بیشتر رخ مینماید. باید به خاطر داشته باشیم که در چنین
جوامعی، مسلمانان با فرهنگ ها و عقاید مختلف زندگی میکنند و بسیار پیش میآید که
به برخی از آداب و سنن قومی و بومی رنگ دینی داده اند. راه برخورد با عقاید
نادرست، تکفیر نیست، بلکه باید با لحن لین به تصحیح اشتباه های فکری و اعتقادی
پرداخت. تکفیر، تنها آتش جهل، خشم و تعصب را شعله ورتر میکند و تحقیر و شرم زدگی
را نیز باید به پیامدهای آن افزود.
دـ حذر نمودن از کینه توزی نسبت به همدیگر
«لاتباغضوا و لا تحاسدوا و لاتدابروا و کونوا عبادالله اخوانا و لایحل لمسلم ان
یهجر اخاه فوق ثلاثة ایام» نسبت به یکدیگر بغض
و حسد نداشته باشید و بر همدیگر پشت نکنید، بلکه بنده خدا و برادر دینی باشید و
برای هیچ مسلمانی جایز نیست که بیش از سه روز متوالی برادر دینی اش را به قصد کینه
و عداوت ترک نماید: «ایاکم و الظن فإن الظن اکذب الحدیث و لاتحسسوا و لا تجسسوا و
لا تناجشوا و لاتباغضو ولا تدابروا و کونوا عبادالله اخوانا» از ظن و گمان پرهیز
کن زیرا «ظن» دروغترین سخن است. به دنبال عیب جویی و جاسوسی یکدیگر نباشید و بر سر
بیع معاملهی یکدیگر مکر و حیله ننمائید. نسبت به یکدیگر حسد نبرید و با یکدیگر
بغض و کینه نداشته باشید به یکدیگر پشت نکنید، بندگان خدا و برادران دینی یکدیگر
باشید. پیامبر اکرم(ص) در مدینه تفرقه و اختلاف را به برادری تبدیل کرد.
نتیجه گیری
مباحثی که پیرامون وحدت اسلامی مطرح گردید، نتایج ذیل را بدست میدهد.
1ـ در ایجاد وحدت دو اصطلاح «حفظ اسلام» و «حفظ وحدت اسلامی»، باید در کنار هم
مورد توجه خاص قرار گیرد و هیچ کدام را نباید فدای دیگری کرد. شک نیست که همة
مسلمانان وظیفه دارند که این دین حنیف را حفظ و گسترش دهند.
2ـ هدف از «وحدت انسانها»، وحدت اعتقادی، دینی و رد اختلافات فکری و اعتقادی و
سلیقهی میان آنها نخواهد بود، بلکه با حفظ این اختلافات، نسبت به هم همدلی داشته
و به حقوق یکدیگر احترام بگذارند و مصالح متقابل را رعایت کنند. و مراد از «وحدت
امت اسلامی»، وحدت مواضع اعتقادی و فقهی و عدم بیان آنها نیست، بلکه مقصود این است
که نخست فرقههای اسلامی بهطور صحیح یکدیگر را بشناسند، از مواضع فکری و اعتقادی
هم کاملا مطلع شوند و برای حفظ و گسترش کیان اسلام از نزاعی که قرآن کریم آن را
نهی کرده بپرهیزند و برای دفاع از ساحت قران و اصول ثابت و مشترک اسلامی، ید واحده
باشند.
3ـ ایمان و توجه به خدای واحد، الفت انسانی، فضائل و ارزشهای بشری، آفرینش از «نفس
واحده» را میتوان از دلایل و عوامل وحدت یاد نمود.
4ـ رستگاری دنیوی و اخروی، رفع اختلاف، پیروزی، تقویت و ایجاد مرکز قدرت توسط
مسلمانان در جهان و ایجاد هماهنگی با پیروان ادیان دیگر را میتوان از اهداف وحدت
اسلامی برشمرد.
5ـ خلقت انسانها از «نفس واحده» یکی دیگر از دلایل و عوامل وحدت است، چنانچه
مفسرین چون علامه طباطبایی، فخر رازی و محمد رشید رضا مراد از «نفس واحده» در آن
آیه شریفه را حضرت آدم علیه السلام و همسرش حوا میدانند، که این دو والدین انسانها
هستند، بنابراین خلقت همه انسانها به حضرت آدم منتهی شده و وحدت در خلقت دارند.
6ـ قرآن کریم، در جای دیگر سورة آل عمران آیة 103حبل الله را نیز یکی از عوامل مهم
ایجاد حدت ذکر میکند، که مراد از حبل الله را مفسرین قرآن، وجود شریف پیامبر(ص) و
اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بیان فرمودهاند.
7ـ در کلام حضرت پیامبر گرامی اسلام، اهلبیت(ع) محور وحدت بیان شده است: شما اهل
بیت، اهل الله هستید که به برکت شما نعمت کامل گشته و پراکندگی بر طرف شده و اتحاد
کلمه پدید آمده است .
8ـ امام علی(ع) نقش رسول اکرم(ص) در ایجاد وحدت و اخوت بین مؤمنین را
برجسته میداند. ارتباطات، اخلاق عطوفت، صلة رحم و وحدت
کلمه را از نکات بارز در تحکیم وحدت اسلامی اعلام میکند.
10ـ از تهدیدهای وحدت، استعمارگران، سلطة همهجانبة غرب و...را میتوان نامبرد.
از راهکارها و عومل وحدت توجه به مشترکات، احترام به همدیگر، توجه جدی به ثقلین
«قرآن و عترت» گفتگوی آزاد علمی و...قابل یاد آوری هستند.
Sadegh90.blog.ir